هیوای آسمانی من

سلام. بحث این هفته مادر کافی درباره " حفظ روحیه " است. هفته پیش " فاصله سنی بین مادر و فرزند " . و یکی از دغدغه های امروزی مادرها " برنامه ریزی " هست.  خوب فاصله سنی بین مادر وفرزند هیچ تاثیری در نزدیک بودن یا دور بودنش نداره. رابطه نزدیک والدین و فرزند یک چیز ذاتی هست و کاملا نسبی. و بسیار بستگی به نوع رفتار و عملکرد مادرها داره. در مورد روحیه اینهم نسبی هست. من زیاد کار میکنم. در واقع هم کارهای خودم هم پدرم هم همسرم هم هیوا. من عادت دارم زیاد کار کنم و اگرنکنم افسرده میشم. :) اما زمانهایی رو فقط برای خودم هستم. وقتی هیوا کلاس هست در تابستان. و وقتی مدرسه و مهد میره در فصل مدارس. برنامه ریزی دارم اما نه فشرده و زیاد. مثلا برای آشپز...

نادانان به هر توهینی پاسخ میدهند  ابلهان مجادله میکنند و فرزانگان خاموش می مانند .       امروز مادران عزیز نیز باید مانند هر انسان دیگری در عرصه انتخابات باشند. نه برای مقاصد سیاسی برای کشورمان و بهتر شدن وضعیت فرزندانمان.  دوستان خوبم شاد باشید.   بزودی پستهای جدیدی خواهم گذاشت. منتظر هر نظر و پیشنهادی برای کار جدید هستم. 

  وقتی زلزله رو از دور حس میکنیم اونهم به میزان شدید احساس ترحم و دلسوزی و حس انساندوستی شدیدی میکنید. اما وقتی ساعت 3 هست و خوابتون نمیبره...انگار حس بدی دارید..یدفه صدای بلندی میاد مثل انفجار در کوه و همه جا میلرزه اول کم بعد زیاد و زیادتر و اون مدت چند ثانیه انگار میشه دقایقی طولانی...این دقایق واقعا وحشتناکه و ما دیشب تجربش کردیم برای چندمین بار و به نظرم خیلی شدید تر از قبل. هیوا بلند شد و با  نفس نفسی که میزد مرتب صدام میکرد. من انگار چسبی محکم به پاهام زده باشی ایستاده بودم و نمیتونستم تکون بخورم فقط هی همسرم رو صدا میکردم...پشت در اتاق چیزی گذاشته بودم و جالب بود حتی تعادل مغزی نداشتم بردارم تا اون بنده خدا بتون...

  " بچه ها از بازی می آموزند " ماریا مونتسوری چیزهایی که بهتر است در مقابل آن تسلیم شد هم هست :))) مثلا پارک رفتن بخصوص اگر هوا خوب باشد و آفتابی . بخصوص اگر کودکی پر هیجان و بازیگوش دارید که کمی هم لجباز است و آپارتمان نشین هم هستید دیگر هیچ عذری موجه نیست. پس در این هوا به پارک بروید و چیزهای بسیار زیادی از روابط کودکتان و دیگر بچه  ها و رفتارهای والدین یاد بگیرید. هم فال است هم تماشا . ما رفتیم ساعت 4 و نیم بود دیروز. بعد از 40 دقیقه تاب بازی هیوا رفت و دوست پیدا کرد. دست در دست هم دوستیهای صمیمانه و ساده و زیبا . که کاش ماهم یاد میگرفتیم. دو دختر مهرابن کوچک کنارم بودند بهشان آب نبات تعارف کردم و با من حرف زدن...

دوستان عزیز لطفا این مطلب رو که اعتراض دوست خوبمون منصوره علیه تبلیغات خراب نمایی کودکی کودکان هست بخونید و دوست داشتید امضا کنید .   http://www.ipetitions.com/petition/savemychildfromtv/ موفق باشید. ...

در مدرسه هیوا نشسته ام و منتظر رسیدن وقت مصاحبه هستیم با چندین مادر و کودک دیگر. از وقت گذشته و حوصله هیوا حسابی سر رفته. مجله ای را برمیدارم و برایش داستان " ماری که بلد بود بشمارد " را میخوانم. نیمه های داستان میخواهد برایم بشمارد. مجله را روی هم میگذارم و او شروع میکند...یک دو ......و بعد با انگشتهایش برایم جمع و تفریق میکند . یک سیب داریم با سه تا میشود چند تا؟ و جواب میدهد به خودش...بعد دوباره مجله را باز میکند و چند کلمه را برایم میخواند . همینطور که در بغلم نشسته و حرف میزند احساس میکنم موجی از نگاه رویم سنگینی می کند. سرم را بالا می آورم میبینم تمام خانومهای توی دفتر به ما خیره شدند . خودم را جمع میکنم. نمیدانم صدایم بلند بوده یا حرف...

یک وقتهایی حوصله نداریم. نداریم دیگر. حتی حوصله حمام رفتن. آدمی است حق دارد. خب مادر هم هستیم. کارهای بیشمار خانه و بیرون خانه و همسر داری که خدایی از بچه داری سخت تر است این روزها :)))) یوقتهایی از صبح بیدار میشوم مثل همین دیروز و امروز میروم بیرون از این بانک به آن یکی..از این اداره به آن یکی از این مدرسه به دیگری می آیم خانه با سردردی فجیع مینشینم پای کامپیوتر تایپ میکنم و مینویسم و مینویسم ..میبینم ظهر است و دلم بدرقم صدا میکند و یادم می آید از صبح هیچ چیز نخورده ام. بعد یمروم سراغ برنامه های هیوا. شعری را که قرار بود از فروغ بنویسم تایپ میکنم کلمه های قبلی را بصورت نامه وار دوباره با قصه ای جدید همرهش میکنم و مینویسم و پرینت میگیرم. ک...

جریان جوشوند ها و دمکرده های گیاهی جدیدا خیلی جدی شده :)) و بیشتر خانومها در زمان پریودی ممکن است دچار بیماری به نام PMS شوند نمونه اش بنده حقیر:))) این حالت در یک کلام یعنی انفجار عصبی. قاشق میخورد به چنگال تمام وجود من پایین میریزه...کلا اشک دم مشک. با هر حرکتی از جانب همسر...خشم و عدم تمرکز. سرگیجه در حد اعلااااااااااااااا..بی حال و بی حوصلگی زیادددددددددددد. بدنم گویی کامیونی از رویمان رد شده باشد....دکتر به من یک دارو آرامبخش داده که اثرش بسیار خوب است. دمکرده هم میخورم اما اثر آن سریع است. خب من زیاد اهل جوشونده و دمکرده گیاهی نیستم :)) و یک عرق خردیم به نام عرق پنج گیاه لاغری. یک ربع قبل از غذا میخوریم ببینیم چه اثری دارد. اما بدتر از...

سلام   امروز رفتم به مدرسه بین المللی که دربارش نوشته بودم. واقعا خنده دار بود. میدونید فکر کردک بعضی مادرها چقدر دهن بین هستند و چقدر بی اطلاع. واقعا میگم. همین که مدیر اونجا با معلمها انگلیسی حرف میزدن براشون شده بود منظره زیبایی از ارروپا!!!!!!!!!! به مدیر گفتم اینها همه انگلیسی نتیجه اینه که هیچ مدرسه عادی نمیتونن برن و حتی دانشگاه چون اکثر دانش اموزان حتی مقیم یک کشور عربی هم نبودند همه از دم شیراز بدوند گفت میرن دانشگاه بین المللی. گفتم دانشگاه بین المللی تمام ردسها به فارسی است فقط رتبه بالای زابن میخوهند من از کی شو قثشم و همین شیراز با خبرم کاملا. گفت خب باید بروند و بخوانند. !!!!!!!!!!! بیپاره بچه ها با توهم ایارن نبودن بز...