هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

هیوای آسمانی من

عبور نور

یک روز تابستانی از خواب بلند شدیم و هیوای من مشغول باز با عروسک جدیدش شد.... زمانهایی هست بسیار زیاد که فکر میکنم چطور اون دختر زیبا و کوچک شد 105 سانتیمتر ...چطور حرف زد...چطور منو به چالش میکشه...چطور سوالهایی میپرسه میمونم چی بگم..یا جوابهایی مسخ کننده...وقتی چهار دست و پا میرفت...وقتی فقط نگام میکرد با اون نگاه مهربون و پر حرف....روزها زود میگذرند. گاهی وقتا اونقدر بزرگی که خودمو کوچیک حس میکنم. و آنقدر مهربان که معنای مهر رو فراموش میکنم. نمیدانم هیوای من نمیدانم میدانی چقدر دوستت دارم.....دیروز گفتم بگذار در موهایت غرق شوم...خندید و گفتی مگر من دریا هستم؟؟؟گفتم دریا پیش موهای تو نهری باریک بیش نیست. از آن روز صدایم میکن...
25 مرداد 1390
1