هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

هیوای آسمانی من

دلنوشته ای برای تو دخترم

ای تمام مادرانه های من تقدیم به نگاه تو ای تمام زیبایی هایم تقدیم به چشمان تو ای تمام بلندی قامتم تقدیم به سرو قامت تو ای در نگاهت تمام درختهای نارون دنیا نهفته ای در نگاهت اقیانوس گسترده ی لاجوردی آرامش ای همه ی کشیدگی گیسوانم تقدیم به تار تار گندمزارین ابریشم گیسوانت ای نرمی و سپیدی صورتت چونان برف نیمه ی دی ماه ای همه ی شادی های کودکی و نوجوانی و زندیگم خلاصه در لبخندت ای ضربان هر لحظه قلب مادر ای لطافت نوازش برگ های بید بر دامن زمین شکفته در لمس دستهای کوچکت . ای استواری درختهای سپیدار میان باغ  ، فشرده در گام های شمرده ات . ای وجودی که عشق را معنایی جدید بخشیدی . قبله ای که پرستش یگانه خالقت را ب...
4 آذر 1394

شعر

این شعر زیبارو دوست خوبم آقای محسن خیمه دوز برای هیوا نوشتند..اینقدر زیبا است نتونستم نذارم اینجا...از این دوست شاعر خوبم برای لطف بیکرانشون ممنونم. نگاهت نجوای پر شاپرکی‌ست که نبضم را برای گل می‌برد باغ بر تو آیین حسادت بست و درختان برگ‌هایشان را به حراج گذاشتند لطافت حضورت میوه را به جشن طعم‌ها برد انگشتانت امضای ستاره‌هاست وقتی کهکشان‌ها را آذین می‌بندند. بوسه آغاز رسالت توست *** م.خ 30 10 90   ...
12 مرداد 1392

بدون عنوان

قطره ای از بارانی نرم و آغشته به بوی خاک چنان که در دستهایم لانه میکنی همچون پرنده ای سپسد و کوچک مانند ابری سرگردان و رها در آرامش سکوت بعد از رگبار خاکستری پشت چشمانت آسمان بهار را می ماند نگاه شفافت سنگهای ته چشمه ها را اقیانوس آغوشت که چون ماهی در آن گم میشوم آفتاب نگاهت هر روز سیاهی چشمانم را قلقلک میدهد کاش از اینهمه دود و صبح های تار دورت میکردم تا جایی که چکنزار پاهایت و گندمزار گیسوان طلاییت در نسیم کنار دریا رها شود و چنین خواهم کرد آرامترین ترانه تکرار نشدنی من .   برای هیوا امید و ماه زیبایم.  
16 فروردين 1390
1