هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

هیوای آسمانی من

روز مادر مبارک باد

دخترم............   هزار بار از خدا ممنونم بخاطر اینکه نام مادر را بواسطه وجود تو بر من نهاد.   عزیزم.....هدیه آسمانی من....   در چشمهایت نور را دیدم در عطر گیسوانت بهشت را بو کشیدم در نگاهت هزاران چشمه پاک و پر شور را دیدم  وجودت لبریز شور زندگی است...   کلامت آواز دلنشین پرندگان نامت زیبا ترین آوایی که هر روز تکرار میکنم. عزیزم دوستت دارم....عاشقانه و خداگونه.  مادرت امیدوار است روزی که این نوشته ها را میخوانی ، از او بعنوان یک مادر راضی باشی. مادرت هرچند گاهی خسته و پر کار اما فقط به امید و عشق تو زنده است. مادرت عاشقانه تو را دوست دارد . هدیه زیبای خداوندی از تو ممنونم. &n...
30 فروردين 1393

بدون عنوان

این اولین تصویریه که من با هزار زحمت از دکترم گرفتم.....همسرم بزرگش کرد با سیستمهای گرافیکی و هروقت نگاش میکنم..باورم..نمیشه..... اینهم سیاه و سفیدشه.....4 هفتگیمه....اردیبهشت ماه باردار شدم....دی نی نی سایت همرو نوشتم..... اینهم نه ماهگی...باورم نمیشد بچه درون شکمم اینقدر بزرگه..و وقتی آوردنش پیشم.....نمیتونستم باور کنم...... دیدم..فرشته ای تپل...سرخ....سفید...تو یه پتو داه به طرفم میاد..هنوز کاملا به هوش نبودم..فکر کردم..خواهرمه...چون اونهم همینطور همین شکل بود..باورم نمیشد دیگه شکمم بزرگ نیست..میتونم صاف بخوابم...اصلا نمیتونستم تمام این وقایع رو با اون حال با هم تطبیق بدم.....اما گذاشتنش پیشم..نگام کرد و تمام وجودم آ...
2 خرداد 1390
1