سالروز دیگری از تولد من.
نمیدانستم عشق ابدی است . نمی دانستم نمی شود بدون نفس کسی زندگی کرد. نمی دانستم چطور می شود هر شب خسته خوابید ، بی حوصله بود نا امید بود اما روز بعد با تلنگر چشمه نگاهی دوباره متولد شد. پاییز را دوست دارم چون در آن ماه کسی ، نیرویی من را متو لد کرد مرا برگزید تا روزی مادر تو باشم. آذر را دوست دارم چون 6 سال است تو مرا می بوسی و با شیرین ترین کلام میگویی " مامان تولدت مبارک " . کودکیم را دوست دارم چون برای تو داستانی شنیدنی است. بگذار بگویند زنی احساساتی هستم و بی کران تو را دوست دارم. وقتی از جگر گوشه حرف می زنند برای دیگران تنها نامی است اما برای من لحظه لحظه نفس کشیدن تو درون بدنم درون زندگیم تکرار می شود. هیوایم دخترم زیباترین هدیه تولد...