هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

هیوای آسمانی من

هیوا و پدر....

خب...در مورد پدر بهتر میدونم نظری ندم...میخوام هیوا خودش در این مورد بگه و بدونه و بفهمه....این روزها زیادتر و زیادتر به هیوا آزادی عمل میدم..میذارم حسابی کثیف کاری کنه...بدوه و بهم بریزه...دیروز فکر میکردم...این مادر...یعنی چی؟ چه شد که من شدم مادر....چه شد که عشق در بند بند وجودم جریان یافت. این چگونه است که در اوج خستگی بدن را میشود کشید و از این سو به آن سو رفت. چه شد که من میتوانم ساعتها بی حرکت بنشینم و فقط به تو بنگرم. چه شد که زمان برایم اینقدر پر معنا و کوتاه شد....تکراری ترین کلمات از زبان تو بی پرواترین و بزرگترین شد. کوتاه ترین زمان روزهای بزرگ شدن توست. دستهایت مثل نهالی رشد میکن و من در برکه بند بند انگشتان کوچکت غرق در معنا و ...
30 فروردين 1391
1