جشن سه زبانگی هیوای من/فارسی/انگلیسی/اسپانیایی
یک شوق هایی هست از نوع مادرانه که تمامی ندارد. همیشه تازه است. بوی عطر نان سنگگ می دهد آنهم کنجدی اشن در عصر سرد پاییزی . انگار هوای خنک پاییز با آن باد رقصان میان چنارهای زرد و قرمزش میان روح و روانت پیچیده باشد . انگار همه چیزت شده باشد یک جمله یک عکس یک اتفاق. و یادت برود داد و فریادهای همان روز صبحت را سر نمره ی ریاضی و قضاوت های بیهوده و متداول معلم فرزندت. یادت برود داشتی آتش می گرفتی که نکند تمرکز و دقتش را از دست داده و نکند اینهمه مقایسه و اسم برتر و شاگردان برتر تمام آنچه را رشته ای پنبهخ کند. یادت می رود مدام به خودت نهیب می زدی : آهای تو ، شعار ندی ها. نباید مقایسه کنی. نباید فکر کنی بی دقت است نباید فکر کنی بلد نیست نباید جوش بیا...
نویسنده :
ساحل
22:34