هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

هیوای آسمانی من

رقابت ناسالم

1392/2/13 13:42
نویسنده : ساحل
2,695 بازدید
اشتراک گذاری

در مدرسه هیوا نشسته ام و منتظر رسیدن وقت مصاحبه هستیم با چندین مادر و کودک دیگر. از وقت گذشته و حوصله هیوا حسابی سر رفته. مجله ای را برمیدارم و برایش داستان " ماری که بلد بود بشمارد " را میخوانم. نیمه های داستان میخواهد برایم بشمارد. مجله را روی هم میگذارم و او شروع میکند...یک دو ......و بعد با انگشتهایش برایم جمع و تفریق میکند . یک سیب داریم با سه تا میشود چند تا؟ و جواب میدهد به خودش...بعد دوباره مجله را باز میکند و چند کلمه را برایم میخواند . همینطور که در بغلم نشسته و حرف میزند احساس میکنم موجی از نگاه رویم سنگینی می کند. سرم را بالا می آورم میبینم تمام خانومهای توی دفتر به ما خیره شدند . خودم را جمع میکنم. نمیدانم صدایم بلند بوده یا حرفی چیزی زده ام!!!بعد ولوله ای بر پا میشود. مادری دست دخترکش را میگیرد و به او میگوید برایم بشمار ببینم تا چند میشماری. آن یکی پسرش را بغل کرده میگوید بگو یک پرتقال با دو پرتقال میوشد چند پرتقال؟؟؟ سومی کودک 3 ستاله اش را که هنوز به قرمز میگوید قرمژ مینشاند و رنگهار ا به انگلیسی از او میپرسد..چهارمی بلند میگوید آفرین پسرم میخواهم در مصاحبه بهترین باشی!!!!! سرم را پایین می اندازم . به خانوم منشی میگویم چند نفر مانده به ما. چون جو آن محیط برایم بسیار سنگین شده است. حرفها در مغزم پدیدار میشوند. ما با این بچه ها چکار میکنیم؟؟؟ چرا باید مدام رفتارهای همدیگر را نقد و تقلید کنیم؟ چرا از دید خودمان به همه چیز نگاه میکنیم. من ابدا در حال آماده سازی دخترم نبودم. هیوا فقط داشت سرگرم یمشد. مصاحبه؟؟؟؟المپیاد که نبود....اصلا با اسم مصاحبه بچه 3 ساله چکار دارد؟؟؟ همه چیزا ز همینجا شروع میشود. از همین ندانستن ها. از همین بد فهمیدن ها. از همین خراب کردن ها. کودکی که باید بدود مینشیند و در 2 سالگی مینویسد. کودکی که باید بازی کند در 2 سالگی خواندن یاد کیگیرد. کودکی که مدرسه را جایی برای اموزش میداند با مفهوم رقابت ناسالم و مصاحبه آشنا می شود. و همینجا تصمیم میگیرم هرگز هرگز هیوا را با این نوع رقابت این نوع درس خواندن آشنا نسازم. مدرسه جایی است برای دانستن بیشتر دانستن نه بهترین بودن. نه بهترین نمره را گرفتن. من ترجیح میدهم دخترم در گروه سرود الو باشد تا در درس ریاضی. من ترجیح میدهم هیوا خوب نقاشی کند خوب بنویسد تا به 3 زبان زنده دنیا حرف بزند. من تمام تلاشم این است که هیوا خوب ببیند خوب داند و خوب بفهمد. اگر تمام مادرها بجای موسسات نابغه پروری های بیشمار در ایران..بجای مدارس آنچنانی..بجای هدیه دان سکه  به معلم ها...بجای خسته کردن بچه ها با کلاس های تقویتی فقط یک لحظه یک ثانیه فکر میکردند کودکی فرزندانشان کجاست؟؟؟ دیگر دقیقه ای او را از دویدن و شاد بودن باز نمیداشتند. و هرگز او را با مفهوم نادرست بهترنی بودن همسو نمیکردند. ما مادرها کجای کودکی بچه هایمان هستیم. ما مادرها مادریم یا مرشد یک مکتب خانه؟؟؟؟ما به فرزندانمان چه یاد میدهیم؟؟؟ صمیمیت بین ما کجا رفته است؟؟؟

پسندها (1)

نظرات (7)

من.
13 اردیبهشت 92 15:50
اصلا همین ذات مصاحبه برای بچه 4-3 ساله رو نمی فهمم! چه برسه به بقیه حواشی اش!
چه خبره واقعا؟!!
(راستی من همیشه وبلاگتو می بینم. از کامنتت هم ممنون. بهش جدی فکر میکنم.)


موافقم . مد جدیده مصاحبه )) مسخره هست دیگه... خواهش میکنم منتظرم جدی فکر کن و بهم خبر بده عزیزم
بهناز
13 اردیبهشت 92 16:46
وای سحر جون چه جو بدی بوده


خیلی بهناز جان.
مریم
13 اردیبهشت 92 23:52
سلام عزیزم
خیلی وقته به شما و دختر گلتون سر می زنم. دوست دارم از تجربیاتتون بیشتر استفاده کنم. ولی محدودم چون خیلی گرفتارم. دوست دارم اگه اجازه بدین لینکتون کنم. بازم از اینکه دیگران رو از تجربیات ارزشمندتون بهره مند می کنین، ممنونم


با کمال میل عزیزم.
ا
14 اردیبهشت 92 1:49
اوه
این دیگه چه فیلمیه؟
کلا دیگه حالم داره از این همه فشار و رقابت بهم میخوره
هر بچه ای در حد خودش نابغه هست
.
.
.
کاش بعضی مادرها به خودشون بیان




بلی
مامان عبدالرحمن واویس
14 اردیبهشت 92 15:19
سلام عزیزم بااین پستت خیلی موافقم امروزه بااین چشم وهم چسمی وافکارنادرست والدین بیشترعلایق بچها ازبین رفته کاش والدین میفهمیدن که اینکارباعث شکوفانشدن استعدادهاوعلایق بچها مبشه چه بچه ای باشه که این وسط علاقه پیداکنه....
منم اولین دفعه ای که تراشهاروواسه پسرم سفارش دادم چندنفرشون مخالف اموزش بودن چون اونام فکر میکردن دراینده از مدرسه وکتاب زده بشه...دودل شدم اماتوکل کردم وتراشهاروشروع کردم خیلی علاقه نشون میداد تا اواخرمرحله سوم درسای اخرشوزیاددوست نداره وچون شما گفته بودین سنش واسه اموزش کمه منم زیاد اصرارنمیکنم....ولی اکثرکلمات وحروف الفبارویادداره همیشه ازروی موبایلم کلمات روواسم میخونه
امااگه بهش بگم بیایکم کتاب بخونیم مخالفت میکنه....
منم میترسم ازاینکه دراینده سرکلاس بشینه ولی دیگه علاقه ای نشون نده....میخوام یکم باهاش ریاضیات وعلوم کارکنم اما ایندفعه دیگه خیلی مرددم نمیدونم چیکارکنم
ممنون ازاین پست مهمت


هیوا هم بهتر دشه مینویسم دوباره در بارش. موفق باشید. اما باید انتظار دلزدگی در مدرسه رو داشت. من برای همین دیگه با هیوا ریاضی و علوم رو کار نمیکنم. بصورت کتابی. فقط دیداری و آزمایش همین
مریم مامان نورا
14 اردیبهشت 92 23:03
سلام

یه زحمت دارم اگه ممکن باشه اطلاعات اون دایرة المعارفهای هیوا جون رو برام بذارید؟

ممنون می شم چون برای نمایشگاه می خوام


عزیزم قبلا گذاشتم با ذکر نام و انتشارات. دایره المعارف بدن انسان هست و خردسالان . فکر میکنم انتشارت مدرسه باشه .
نیلوفر مامان آوا
21 اردیبهشت 92 15:57
همه اش بخاطر تربیت صحیح خودته دوست من.


تو ماهی و به من خیلی لطف درای. دلم برای تو و آوا تنگ شده .