هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

هیوای آسمانی من

باران من....

تو هستی و من هستم و باران.....تو خوابی و من هستم و طراوت....تو میخندی و من هستم و جوانی....تو می گریی و من هستم و کوهی از درد....تو روی برگها راه میروی و حرف میزنی و من هستم و پروازی سبک...تو به من میگویی دوستت دارم و من بغض سنگینی را فرو میدهم...تو تمام باور و اقتداری و من ناباور از اینهمه بزرگی و رشد تو....من به دستهایت نگاه میکنم و حرفهایت و صدایت و نمیدانم زمان چگونه تو را از من میدزدد.....چقدر زود بزرگ میشوی هیوا......از شاخه های تن من تاب میخوری و بزرگ میشوی...از وجود من بزرگ شو دخترم.....از من هر چه میخواهی بگیر هر چه دارم...هر چه داشته ام و خواهم داشت...و سپید و زیبا بزرگ شو....و همینگونه بمان کنارم....تا بارانها و پاییزهای سالهایی ...
1 آذر 1390
1