هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

هیوای آسمانی من

نامه معلم خوب هیوا به هیوا .

گاهی خواندن یک متن حسی بالاتر از پرواز دارد . آنهم اگر از طرف معلمی خوب باشد آنهم اولین معلم زندگی هیوا .  توانایی خواندن در این سن برای هیوا دیدی تازه نسبت به دنیای اطرافش بود و من هرگز با گفته های هیچ معلمی مبنی بر انجام ندادن خواندن زودهنگام نا امید و خسته نخواهم شد هرگز .    این متن نامه جناب زمانی معلم خوب تمام بچه های تراشه هاست . برای هیوا ...   سلام  نامه ای به هیوا  خیلی خوشحالم که تو هم با سواد شدی .  می دانم که با خواندن کتاب ها و شعرهای دیگر ، مهارت خواندن تو بهتر از این هم خواهد شد .  عزیز دلم ، من اگر افتخار این را داشته باشم که معلم اول تو به حساب بیایم ، با همه ی وجو...
3 ارديبهشت 1392

شعرهایی برای جایگزینی در تراشه ها .

سلام به دوستان عزیزم.   در مورد خواندن و نوشتن زیاد بحث کردیم. خوب من موافق با این موضوع بعد از 4 سالگی هستم. یعنی زمان یکه واقعا ذهن بچه نسبت به قبلتر باز تر شده و آموزش زبان دوم هم شروع شده و دید کودک نسبت به دنیای واژگان بیشتر دشه. اغلب کودکان در همین سن در مورد خطوط و واژه ها سوالاتی میپرسند و خودشون علاقمند به خوندن هستند. خوب ما چندین ماه قبل شروع کردیم تراشه های الماس رو. دیروز من داشتم کتاب سوم رو با هیوا کار میکردم مرور میکردم. متوجه شدم دروس آخری زیاد دارای کلماتی که برای هیوا جالب باشه و کاربردی هم باشه نیستند. منظورم درس هشتم به بعد هست کلماتی مثل " بینا " " شنوا " " شوت " " استخوان ها " میدونید خوب هستند اما من فکر میکن...
26 فروردين 1392

پایان مرحله دوم.

سلام به همه . بخصوص دوستان تراشه ای عزیز :)   هفته پیش مرحله دوم و کتاب دوم تمام شد و ما به مرحله بعدی رفتیم. برای هیوا یک هدیه خریده بودم از  قبل و کیک. :) قبل از دادن هیده یک بار دیگر کل کلمات و جملات را مرور کردم تا مطمئن شوم بخوبی در یادش مانده است. کلمات " دوست دارم " " سیب " ماکارونی " " ناهار " در کارتها نبود و فقط روخوانی کردیم.  این بازی همیشگی ماست. خرس هیوا را آوردیم برای معلم بازی  و دختری ک لباس زیبایی برنگ گل روی خودش هم پوشیده بود . :)) بعد کارتها را به شکل پله چیدیم. من همیشه این نوع چیدمان را انجام میدهم چون هیوا خیلی به پله و آپارتمان و خانه سازی علاقه داره برای همین با کارته...
7 بهمن 1391

شوق خواندن و نوشتن

سلام. ببخشید بابت دیر آمدنم. سرما خوردم شدید بهمراه هزاران مشکل جسمی دیگر. سر درد و بدن درد و :))))  و اما بحث تراشه ها. مرحله دوم در اوج ناباوری بهمین سرعت تمام شده و رسیدیم به کلمات اضافی که به توصیه دوستان خوبم و جناب زمانی عزیز در آخر کار داریم روش کار میکنیم.  خب و این هفته ای که گذشت چندین ذوق زدگی برای من داشت :)))) از نوع شدید. اول بازی رو که آخر هر هفته انجام میدیم توضیح میدم. اسمشو گذاشتیم " طناب یادآوری " :)))) وقتی جمله سازی و کلمات و مرور کلمات قبلی تموم میشه من کلماتی رو که هیوا روشون مکث داشته و حس میکنم خوب متوجه نشده روی این طناب وصل میکنیم. یک عدد بند کاموای صورتی خوشگل  این کلمات برای چندین ر...
27 دی 1391

نوشته های خوب

ممنون جناب زمانی عزیز :     هر وقت که دلم هوای دوران کودکی نیلوفر را می کند به وبلاگ هیوای عزیزم سر می زنم . دیدن تو ، گل زیبای ساحل ، خاطرات قشنگ کودکی های نیلوفر را برای من زنده می کند . پیشرفت بسیار خوبی داری عزیزم . به تو تبریک می گویم .تو یکی از بهترین های آینده ای .  ظاهراً یکی از این روزها روز تولد تو است . پیشاپیش لطف خدای مهربان را به تو و خانواده ات تبریک می گویم ؛ تو هدیه ی خدای بخشنده به پدر و مادرت و ایران عزیز هستی ...  مبارک است تولد این هدیه ی والا و ارزشمند . گل زیبای من ، همیشه پاینده باشی .  خانم ساحل ، نکته های تربیتی مطالبی که نوشته اید به دقت خواندم . بسیار خوب ، جالب توجه و کاربرد...
13 دی 1391

ممنون جناب زمانی.

اخمد زمانی 7:50 16 آذر 1391   سلام دیشب پسورد من در نی نی سایت باز نشد. لطفاًمطالب زیر رااز قول من شما در کامنت حودتان درج کنید. سلام  از اظهار لطف شما بسیار ممنون وسپاسگزارم . به خاطر تاخیر در حضور در این جمع صمیمی پوزش می طلبم .سوالات زیادی هست که باید پاسخ بدهم .از فردا شب به آنها می پردازم . نوشتن هیوا همه ی ما را ذوق زده کرد یاد کودکی نیلوفر افتادیم مامانش می گفت نیلوفر یادته ؟ تو هم اینجوری شروع کردی برادرش گفت آدرس وبلاگش رو تو موارد موفق تو سایت تراشه های الماس بذاریم و یک درگاه مخصوص برای این بچه ها باز کرد که اولین لینک آن هیوای آسمانی است . شما بعد از این ، آدرس مربوط به قسمت تراشه های الماس بچه ...
16 آذر 1391

بدون عنوان

دیروز هیوا کتاب اول تراشه هارو خوند. من واقعا لذت بردم و هیجان زده شدم. از تن صداش وقت خوندن جملات. از دقتش به همه چیز و تمام کلمات. از اینکه دیگه براحتی کلمات هم وزن رو برام میخونه و بقول خودش شعر میگه. نتونستم ازش عکس نگیرم. فیلم هم گرفتم :)))) میدونم حسمو درک میکنید همهگی. و هیوا خودش خیلی خیلی خوشحال بود. درست مثل تشنه ای که بهش آب داده باشند. اول تصاویر رو میذارم بعد مورد دیگه ای رو میگم.   عزیزم با افتخاز :))))))))) مادر فدای لبخند افسا نه ای تو :)))))) کتاب به کودکان گفتن از کودکان شنیدن رو دارم میخونم یک هفته داشتم روی یک فصلش فکر میکردم :)) مکالمه دیروز هیوا : " مامان " " بلی دخترم " " من دیگه با هستی دو...
9 آذر 1391

مکاشفه نوشتن

دیروز هیوا در حال بازی بود و من و همسرم بیرون صحبت میکردیم. برای تشویق هیوا براش یک تخته سیاه خریدم دیروز که بتونه روش با گچ بنویسه و شدیدا درگیر بازی با عروسکهاش و اون تخته بود. کلمه " لباس " رو هم باهاش کار کرده بودم از بسته تراشهه ا و گذاشته بودم در اتاقش که مرتب نگاهش کنه. صدام کرد و گفت " مامااااااااااااااااااااااان بیااااااااااااااااااااااا. گفتم " الان میام . رفتم در اتاق به این صورت بود    داشت با گچ با همین قیافه کولی مانند "))))))))) بعد رفت کنار و من از تعجب واقعا داشتم شاخ در میاوردم.... با دیدن این صحنه " هیوا بدون اینکه کلمه " بابا " رو ببینه و پیشش باهش و درست زمانی که روزها میگذشت این کلمه رو ندیده...
29 آبان 1391

نوشته اولین معلم هیوا

هیوای عزیزم این نوشته زیبای اولین معلم توست. آقای زمانی کسی که با طرح خوبش توانایی خواندن کلمات را پیدا میکنی. میخواهم برایت این نوشته را به یادگار بگذارم تا همیشه بدانی لایق بهتریها هستی و تمام تلاشم برای خاص بودن توست. امیدوارم ایران به امثال تو افتخار کند و سیستم ناقص آموزش و پرورش بسترهای بیشتری برای رشد بچه های خوب ایران را ایجاد نمیاد و برای افرادی چون جناب زمانی که در راه استقرار و پیشرفت این رشد میکوشند ارزش بسیاری قائل شود. عزیزم تو 10 کلمه را میتوانی بخوانی حتی در کتاب و روی کامپیوتر هم تایپ میکنم میخوانی و اینب رای من بسیار زیباست درست مثل رنگ زیبای چشمانت عزیز دلم. دوستت دارم و از همراه خوبم برای این نوشته زیبایشان ممنونم. &nbs...
17 آبان 1391