هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

هیوای آسمانی من

بازی در پارک....

1392/2/15 13:57
نویسنده : ساحل
1,903 بازدید
اشتراک گذاری

 

" بچه ها از بازی می آموزند " ماریا مونتسوری

چیزهایی که بهتر است در مقابل آن تسلیم شد هم هست :)))

مثلا پارک رفتن بخصوص اگر هوا خوب باشد و آفتابی .

بخصوص اگر کودکی پر هیجان و بازیگوش دارید که کمی هم لجباز است و آپارتمان نشین هم هستید دیگر

هیچ عذری موجه نیست. پس در این هوا به پارک بروید و چیزهای بسیار زیادی از روابط کودکتان و دیگر بچه

 ها و رفتارهای والدین یاد بگیرید. هم فال است هم تماشا .

ما رفتیم ساعت 4 و نیم بود دیروز. بعد از 40 دقیقه تاب بازی هیوا رفت و دوست پیدا کرد. دست در دست

هم دوستیهای صمیمانه و ساده و زیبا . که کاش ماهم یاد میگرفتیم. دو دختر مهرابن کوچک کنارم بودند

بهشان آب نبات تعارف کردم و با من حرف زدند درباره کلاس اسکیت :))

 

بعد هیوا جمعی در حدود نه نفر تشکیل داده بود و امد و به من گفت این پسره من رو اذیت میکنه. گفتم

مادر خودت باید مشکلت رو حل کنی . رفت و اون پسره با یکی دیگه شدند گرگ و دنبال هیوا و دار و

دستش میدویدند . اینطور است که مادرها نباید زود و سریع در روابط بچه ها دخالت کنند. خب تمام پارک

را صدای جیغ و فراید و شادی گرگ گله و دخترها گرفته بود :))

اگر بچه ها از سرسره پایین می آمدند گرگ آنها را میگرفت :)) کنار ما یک دختر بود روستایی با برادرش

که غالبا همه را هل میداد. دختری که خیلی گوشه گیر نشان میداد مرتب به پدرش میگفت اون پسره من

رو زد اون دختره جای من رو گرفت..پدرش زود میگفت بچه نکن. بچه اذیت نکن...دختر بیچاره میان اینهمه

بچه تنها بازی میکرد و مرتب میگفت همه جیغ مینند. پدر مرتب بچه را دنبال میکرد و از همه دور میکرد .

خب نتیجه با شما که بهتر میدانید :))

 

آنطرف تر مادری به آن دختر روستایی گفت برو کنار با بچه بازی نکن..نگاه کردم دیدم چند دقیقه بعد دختر

همان مادر با همان دختر روستایی همبازی شده بود و دوست :))) 

روابط بچه ها با ما خیلی فرق دارد. هیوا بعد از مدتها بازی و جیغ خداحافظی کرد و بعد رفتیم قلعه بادی و

انجا هم دوست و بازی. خب قرار شد مثل سال پیش هفته ای دو بار به پارک برویم. شما هم بروید. در

این گشت دیورز ما خیلی چیزها دسگیرمان شد. هیچ لذتی بالاتر از دیدن بازی بچه ها شادی بچه ها

اینقدر ریفرش شدن خوب شدن نیست. هیچ مدرسه ای پر ارزش تر از اجتماع بچه ها نیست. و هیچ بازی

آموزنده تر از طبیعت. لذت ببرید :))

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان فاطمه
15 اردیبهشت 92 14:36
سلام عزیزم منم چند ماهه که با بهتر شدن هوا بیشتر وقتم را در پارک سپری میکنم و همگام با دخترکم. با نظرت کاملا موافقم.


همیشه شاد باشید عزیزم.
مامان فاطمه
15 اردیبهشت 92 14:40
راستی عزیزم اطلاع از راه انداری شهر بازی خلیج فارس

نداری؟همچنین شما جدیدا به باغ پرندگان سر زده ای؟آیا نمیز و قابل رفتممن است و ارزش دیدن دارد؟یا خیر؟نداری؟




دوست خوبم خلیج فارس خیلی خیلی مونده هنوز تا راه بیفته. زیتون و ستاره هستن خوب هستن بخصوص زیتون. باغ پرندگان تمیز نیست هیوا هم فصل آلرژِیش هست برای همین نبردمش تا بحال قصد هم ندارم ببرم بچه ها مریض میشن .


بابای ملیسا
15 اردیبهشت 92 15:38
با سلام ، وبلاگتون مثل همیشه زیبا و قشنگ و زیباست . وبلاگ ملیسا خانم با عکسهای سفرنامه اصفهانش منتظر نظرهای گرم و دوست داشتنی شما بزرگوار هستش...منتظرتون هستیم .


حتما.
مامان عبدالرحمن واویس
15 اردیبهشت 92 16:39
وقتی پستوخوندم به فکرخودم وعبدالرحمن افتادم که هیچوقت از حقش دفاع نمیکنه حتی در برابر برادرش که یک سالو شش ماه ازش کوچیکتره...میدونم مقصرخودمم چون خودم از حقش دفاع کردم نذاشتم از حقش دفاع کنه...............کاش بتونی راهنماییم کنیییییی


هنوز وقت درای. بجای عبدی جانم حرف نزن بذار خودش حرف بزنه حتی اگر بارهای اول گریه کرد. بهش بگو میدونم ناراحت شدی اما تو یک مرد بزرکی و باید بتونی خودت از پس مسائل خودت بر بیای. بهش یاد بده برای برقرای ارتباط سالم باید شخصی رو پیدا کنه که باهاش مناسبت داشتهب اشه. مثلا همسن و همقد خودش باشه یا باهم خوب باشن و بعد اگر مشکلی داشت تا دو بار با حرف به دوستش بگه که رفتارش ناراحتش میکنه اگر هلش داد یا زد و خورد داشتن دستشو محکم بگیره و بهش بگه جازه ندرای من رو بزنی یا هل بدی. اگر باز تکرار مرد فعلا به شما بگه اما بعد باید خودش برخورد کنه موفق میشی میدونم
بهناز مامان نازنین
16 اردیبهشت 92 12:56
سحر جون به نکات خیلیخوبی اشاره کردی

وای دکمه دوختنش و خیلی دوست داشتم


ممنون بهناز عزیزم. مرسی بجای مامانش دوختن دوست داره
نسیبه
16 اردیبهشت 92 21:12
سحر جونم سلام دوست خوب من .متاسفانه هروقت بینظر رو می برم پارک بعدش حتما اسهال و استفراغ می گیره همیشه هم بعد از پارک مستقیم می ره تو حمام ولی بازم نمی دونم چرا؟


حتما با یک متخصص گوارش کودکان مشورت کن عزیزم.
مامان روانشناس
22 اردیبهشت 92 15:54
مامان عزیزم برای وب روانشناسی یک سری عکس از دخمل مهربونت که در حال بازی فکری یا یه بازی با خودتون یه چیزی که سخت غرقش شده میخواستم چیزی که با توضیح حین کارش باشه . مطمئن باش با ذکر منبع میگذارم وبم


دوست خوبم. الان هم در بخش بازیهای فکری هیوا خیلی عکس داره. اما چشم فقط بفرمایید عکسها رو بذارم در وبلاگ یا ایمیلتون رو بدید براتون بفرستم.