دختر خوشگلم...از پنج شنبه بیمار بود..مثل هر سال که نزدیک به تولدش مریض میشه.خیلی عجیبه. البته خوشبختانه چون بدنش قوی هست فقط یه کوچولو بیماری روش اثر میذاره ایندفعه سرفه میکرد زیاد. رفتیم دکتر و داروهارو گرفت و خیلی خوب شد. البته داروهای گیاهی همیشه کنار منه واقعا اثر داره.امروز رفته مهد کودک. منهم حسابی درگیر کاهرای تولدش هستم. واقعا سخته تنهایی اینهمه کار رو انجام دادن.!!!! اما هیوا خیلی خوشحاله هر روز بیشتر و بیشتر منتظره...مرتب سوال میکنه کی تولدشه. الان خوابه و درست مثل یک فرشته شده. تمام تلاشمو کردم خیلی بهش خوش بگذره و تولد فقط برای اون باشه. کودکانه باشه. جشن تولدش جشن راپونزل هست. حتما همه میدونن راپونزل کی هست..کارتون Tangled همون ...