هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه سن داره

هیوای آسمانی من

شوق خواندن و نوشتن

1391/10/27 16:07
نویسنده : ساحل
1,420 بازدید
اشتراک گذاری

سلام. ببخشید بابت دیر آمدنم. سرما خوردم شدید بهمراه هزاران مشکل جسمی دیگر. سر درد و بدن درد و :)))) 

و اما بحث تراشه ها.

مرحله دوم در اوج ناباوری بهمین سرعت تمام شده و رسیدیم به کلمات اضافی که به توصیه دوستان خوبم و جناب زمانی عزیز در آخر کار داریم روش کار میکنیم.  خب و این هفته ای که گذشت چندین ذوق زدگی برای من داشت :)))) از نوع شدید. اول بازی رو که آخر هر هفته انجام میدیم توضیح میدم. اسمشو گذاشتیم " طناب یادآوری " :)))) وقتی جمله سازی و کلمات و مرور کلمات قبلی تموم میشه من کلماتی رو که هیوا روشون مکث داشته و حس میکنم خوب متوجه نشده روی این طناب وصل میکنیم. یک عدد بند کاموای صورتی خوشگل 

تراشه ها

این کلمات برای چندین روز اینجا باقی میمونه. هر روز صبح هیوا بیدار که میهش اول چشمش میفته به اینها. نا خود آگاه شروع میکنه به خوندن. عمدا کلمات هم شکل رو کنار هم میذارم که فرقشون رو حس کنه. روز بعد جاشون رو عوض میکنم.  هیوا با همین کلمات کلی جمله جدید میسازه. البته جملاتی ور که این کلمات درش هست هم کارتهاشو میذارم جاهایی مثل روی آیینه یا روی میزش تا همزمان بخونه. این کار معجزه میکنه. کلمه هایی که خیلی بارش سخت بود مثل " خورد " رو روز دوم بدون مکث و اشتباه میخونه. خب موضوع دوم :

شب بود و من مشغول فک زدن با خواهرم بودم که تازه از تهران امده بود :)))) هیوا در اتاق بود و صدام کرد 

آمدم دیدم ولو شده روی رختخواب بنده :)))گفتم بله ....گفت دارم مینویسم ببین

 

بچم داشت مینوشت خودش بدون هیچ الگویی....

تراشه ها

و این هم معجزه دستهایی که با خواست خود مینویسد .....خیلی خیلی ذوق کردم....میخوند و مینوشت..خواهرم که کلا داشت جان به جان آفرین تسلیم میکرد :))))))))))))))))

تراشه ها

 

دخترکم موفق باشی و میدانی جز این آرزویی ندارم آنچنان باشی که خود میخواهی عزیز دل مادر.

 نوشتن

کلمات آخر را به اشتیاق رسیدن به کتاب زرد سریع میخوانه و یاد میگیره و البته جایزه ای که قولش رو بهش دادم. و این نوع جملات که 

ص و س هر دو سسسسسسسسسس هستند اما شبیه هم نیستند. ص مثل صابون و صورت...در تمام کتابها میخواند که اینجا من ی میبینم مثل  " میخورد " هست. وای مامان نوشته " من " اینجا ج هست " جوراب ". برای همین دید بچه ها کاملا عوض میشه نسبت به انچه میبینند. ممنون جناب زمانی و مرسی دختر عزیزم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مرضیه
27 دی 91 18:52
سلام
مرسی برای آدرس، توی تاپیک تراشه ها بود
خیلی شیرینه ـ نگاه هیوا جون خیلی قشنگه ، بخاطر بزرگتر بودنش دیدش نسبت به حروف و کلمات و توانایی اش در نوشتن خیلی جالبه ـ عالیه ( خدا حفظش کنه ـ بوس برای دو تا تون ـ مامان و هیوا)


سلام. خواهش میکنم دوست خوبم. اره. برای همین من در این سن کار رو شروع کردم )) ممنونم. روی ماهتون رو میبوسم.
لیلا
28 دی 91 14:04
تبریک میگم به هیوای باهوشم و مامانه تواناش


ممنون عززززززززیزم