کارگاه های روزانه
عززززززززززیزم...هفته پیش در سفر بودیم....تهران دیدن خاله های خوبت و مسیحا و مریمناز و چند تا از
دوستای دیگمون.از هفته پیش چند عکس میذارم..مربوط به پارک که زیاد رفتیم...تقریبا هر روز میرفتیم پارک.
عکسها...پارک شریعتی....و زیباترین عشق آسمانی من...
و یکی دیگه...میان وعده میخورند..خانوم..پسته که بسیار دوست دارند...:))))
و...نگاه تو چی میگه مامان......این چه نگاهیه....تو مگه 4 سالت بیشتره عشق من....بزرگ زببای من...
بعد از پارک و بازی چندین ساعته و یافتن دو تا دوست خوب...رفتیم پیتزا بخوریم...و هیوا حسابی از اون پیتزا لذت برد....
و من عاشق این عکسم...عاشق این نگاه..انگار تازه دیدمت...هر بار میبینمش انگار تو بزرگی و من کوچک...تو با ابن نگاهت منو بزرگ کردی مادر....بزرگ...و افتخار مادر بودن دادی....سخنور مقتدر مادر....
.................................
کارگاه خاک بازی....
رفتیم بجای کلاس باله در خاکهای بیرون بازی..خیلی زاید خودمو کنترل کردم...تا هرچقدر دوست داری باز یکنی و کثیف شی :))))))))
این باغ پشت منزل ماست...زیبا و بوی خاک و نم و همه چیززززززززززززز
تراس ما به این باغ باز میهش و گاهی با هیوا بعد از آب دادن گلدانها یک چایی هم میزنیم..:))
و......
دو روز بعد رفتیم حیاط برای بازی در فضایی که انسان درش دخالتی نداشته یا کم داشته...برای دیدن گلها و سه چرخه بازی...این حیاط ماست..
هیوای من.........
...................................
کارگاه آشپزی در منزل مادر بزرگ...
خلاقیت یعنی همین...کاسه ای...رنده ای خیاری و هویجی و یک مادربزرگ با حوصله که کلیه سوالات هیوارو جواب بده و مادری که فقط باشه....:))
و.........
و آخر هم...
..........................
کارگاه گلکاری...
هیوا هر هفته هدیه کارهای خوب هفتش شامل یک کتاب یا یک گلدان هست که مسوولیت نگهداری..آبیاری و یا کاشتنش با خودشه...
ما روی پشت بام گل میکاریم..نزدیکه ما طبقه سوم هستیم..:))))
اینها گل آهار هستند....برای تابستون زیبا میشن...
زیبای من......چه گویم که ناگفتنم بهتر است....
این بود برنامه و کارگاههای هفتگی ما...البته با تغییر اما تقریبا همیشگی....
و الان گل من یهو ساکت شد و دیدم بعد از پر نمودن چندین کاغذ از نقاشیهای خوبش بخواب رفته....خوب بخوابی عزیزم...مامان بره دستورات غذایی رو اجرا کنه...رولت گوشت البته با سویا اسفناج و هویج...با روغن زیتون.:))) و شام برای پدر...استامبولی :))) آشپز شدم رفت...:))))
عزیزم خوب باش ..باش همیشه بخند...عزیزترنیم....روز مادر نزدیکه..فقط از تو ممنونم....از تو فرشته پاکم که مرا مفتخر به نام مادر کردی...امیدوارم لایق انچه هستی باشم...عزیزم دوستت داررررررررررررررررررم....بسیاررررررررررررررررررررر