هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

هیوای آسمانی من

بدون عنوان

1390/1/16 13:12
نویسنده : ساحل
961 بازدید
اشتراک گذاری

قطره ای از بارانی

نرم و آغشته به بوی خاک

چنان که در دستهایم لانه میکنی همچون پرنده ای سپسد و کوچک

مانند ابری سرگردان و رها در آرامش سکوت بعد از رگبار

خاکستری پشت چشمانت آسمان بهار را می ماند

نگاه شفافت سنگهای ته چشمه ها را

اقیانوس آغوشت که چون ماهی در آن گم میشوم

آفتاب نگاهت هر روز سیاهی چشمانم را قلقلک میدهد

کاش از اینهمه دود و صبح های تار دورت میکردم

تا جایی که چکنزار پاهایت و گندمزار گیسوان طلاییت در نسیم کنار دریا رها شود

و چنین خواهم کرد

آرامترین ترانه تکرار نشدنی من .

 

برای هیوا امید و ماه زیبایم.

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

محمد گیان
16 فروردین 90 14:08
سلاو بو هیوا خان دایک و باوکی خوشویستی


ممنون. یکم حرفاتونو فهمیدم. نمیدونم کردی نوشتید؟؟؟؟ما کرد نیستیم اما علاقه وافر و عجیبی به کردها و آداب و سنتها و زندگیشون دارم و اسمهاشون که زیباترین اسمها و معناهارو داره. اگه کردید بازم برام بنویسید. ممنون
سودابه
17 فروردین 90 0:50
سلام . ساحل جون خیلی از شعرات لذت میبرم. توی نوشته هات یه حس قشنگی هست که گفتنی نیست اما زیباست . امیدوارم روزای بسیار خوشی رو در کنار هیوا جون در پیش داشته باشید و همیشه شعرات از عشق و محبت لبریز باشه.


مرسی سودابه جان. اون حس قشنگ به کسایی درس القا میشه که سرشار از احساسات خوب و زیبا هستند و تو هم حس زیبایی داریو ممنون از نظرت.تو هم همیشه کنار خونوادت و باران پاکت بهترین لحظه هارو داشته باشی.
مسیحا
17 فروردین 90 20:46
زیبا بود ... مثل صورت ماه خودش


مرسی مسیحای خوبم.