آموزش زودهنگام
سلام دوستان
کم کم به فصل خونه تکونی نزدیک یمشیم....باید حسابی با روحیه کار رو شروع کنید. :)
قبل از اون من فکر میکنم یک تکانی به ذهن خودمون بدهیم. به باروهامون. به بچه هامون. به مادرانه هامون. در تاپیکی مطلب خوندم و میخونم درباره کوچولوهای با سواد . هر روز میخوندم و میخوندم تا واقعا نتوستم خودم رو کنترل کنم و براشون مطلبی نوشتم که فکر کردم وظیفه مادرانم هست اینجا هم بنویسم دربارش.
واقعا اینهمه آموزش برای چی هست دوستان؟ برای اینکه بچه در 3 سالگی بتونه بشماره تا 1000 . یا بتونه اعداد رو باهم جمع کنه ؟ اشکال هندسی رو بشناسه ؟ ووووووو . من میخواهم بدانم ریاضی در کودکانه های فرزندان ما چه نقشی دارد؟ علوم ؟ فیزیک ؟ روزانه چندین مورد فلش کارت زدن و خواندن زودهنگام. و جرا ما هرگز قبول نمیکنیم بسیاری از این روشها برای مملکت ما فرهنگ ما ساخته نشده است. چرا نمی پذیریم در سیستم آموزش و پرورش ما چیزی به نام جهشی خواندن در کلاس اول وجود ندارد. کودک دانای ما مبدل به بک کودک خمود خواهد شد و حق دارد چون از اینهمه درسهای تکراری چه نتیجه ای میبرد؟ چرا فکر میکنیم سیستم آمزوشی فنلاند ، هلند ، انگلیسی آمریکا باید در اینجا برگزار شود ؟
چرا وقتی اشتباه میکنیم نمیگوییم بلی من اشتباه کردم. حالا باید بنویسم تا دیگر دوستان نیز بدانند .
زمانی که من هیوا را با انواع آموزشها پر کرده بودم هیچ کسی من را آگاه نکرد. فکر میکردم هیوا کلاس اول را جهشی میخواند. حتما راهی هست. بهترین کارشناسان آموزش و پرورش آشنای ما بودند اما نتوانستند کار یکنند هیوای من حتی پیش دبستانی نرود. سیستم آموزش و پرورش سیستمی ناقص است درست اما کودک را باید ناقص بار آورد؟ الان هیوا در مدرسه هیچ چیز جذاب ندارد جز بازی کردن با دوستان. یک کلمه از تمام چیزهای بسیاری را که میداند در مدرسه نمی گوید چون به او اجازه حرف زدن داده نمی شود. چون مزاحم یادگیری دیگر کودکان می شود. و یک سال است ذره ای به او آموزش نمیدهم جز زبان انگلیسی که نیازی به آموزش ندارد و فعلا فقط حرف میزنیم. هنوز نمیتوانم در مقابل خواسته ایش برای خرید کیت بدن انسان و یادگیری نجوم و هنر و موسیقی مقاومت کنم اما سعی میکنم ابزار کاملا بازی مدار باشد و نمیدانید روزی نیست که با معلمش در این باره حرف نزنم. شش ماه طول کشید تا هیوا من خودرا باور کرد. فهمید اینجا محیط خشن مدرسه است. هل دادن مرسوم است. کسی چیزی از دستها برای زدن ینستند نمیفهمد. کسی سکوت او را به منزله پاسخ نمیداند.
چقدر این تربیت زیباست و این عناوین زیباتر اما واقعیت چیز دیگریست دوستان.
به کودکان خود بیش از حد آموزش ندهید. فکر نکنید دانستن اعداد در 3 سالگی برتریت است همین کودک بهترین روزهای شادمانگی خود را از دست می دهد و در مدرسه چیزی برای یادگرفتن برایش وجود ندارد .
هر چیزی باید در حد تعادل باشد هر چیزی. امیدوارم همگی یاد روزهای خوب کودکی خودمان باشیم و بدانیم این کودکان هیمشه کودک نمی مانند .
شاد باشید.