هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

هیوای آسمانی من

هیسسسسسسسسس دخترها فریاد نمیزنند.

1392/11/14 12:39
نویسنده : ساحل
1,523 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

 

امشب حال عجیبی دارم. حالی بد و عجیب. این پستها شاید بتوانند مادرهایی را از گیجی ردآرند و نیاز دوستانی را که شکایت داشتند از کم بودن پستهای من راضی کند امیدوارم البته .

 

امشب فیلم " هیس دخترها فریاد نمیزنند " را دیدم. دردی عمیق. زجری طولانی. فیلمی واقعی. با بازی های بسیار زیبا و تاثیر گذار . تمام طول فیلم اشک ریختم و کل بدنم از شدت ترس و استرس در هم کوبیده شده بود. هیوا خواب بود و این فیلم کلا برای کسی که مادر هم نیست دردناک است. نمیدانم بگویم ببنید اگر ندیدی یا نه. اما موضوع دردی واقعی است. وجود مادری و پدری  بی مهبا و سهل انگار و دلم میخواست این والدین درون فیلم را با دستهایم خفه کنم. والدینی که حتی راضی نبودند از یک دقیقه کار و زندگی و تفریح خوب بگزرند برای آرامش نه برای گوش دادن به دردها نه به حرفهای دخترشان. حتی معلم و ناظم مدرسه حرفهایش را نشنیدند و این دخترک هشت ساله با درد عمیق روحی تجاوز در کودکی بزرگ شد بدون اینکه بتواند با مادرش لحظه ای حرف بزند. تمام درد ان دختر را در همه لحظاتی که کارمند محل کار مادر او را از مدرسه به خانه یم آورد و به او تجاوز میکرد درونم شعله کشیده بود. امروز اینقدر حالم بد بود که زودتر به خانه آمدم . و فقط کارهای خانه را کردم. تا کمی برای هیوا بیشتر وقت بگذارم. شما فکر کنید چقدر از این دخترهای معصوم در مملکت و دنیای ما هستند که حتی شرم میکنند از بلایی که سرشان آمده حرف بزنند و بدتر از آن والدینی که تنها و تنها به واسطه آبرو و شعار نام و پرستیژ خانوادگی از گفتن و بر ملا کردن زجر عمیق فرزندشان و رو کردن کار کثیف آن انسان وحشی صفت خودداری میکنند. چطور میشود درد آن کودک را هنگام التماس برای دست نزدن به بدنش حس کرد. اصلا چطور می شود صبح برخاست و خوب بود. این فیلم به من هشداری دوباره بود.

تا در اینجا بنویسم مادرها مادرها با دخترهایتان حرف بزنید. بگذراید از هر دری میخواهد برایتان حرف بزنند. هیچ روش و آموزشی برتر و زیباتر از ارتباط صمیمی بین مادر و فرزند نیست. همیشه طوری با او رفتار کنید که بدون ترس از خشم شما و پدرش بخصوص پدرش با شما زا هر اتفاقی سخن بگوید. مراقبت جنسی و آموزش جنسی را خیلی زود شروع کنید. حتی اجازه ندهید مردی غریبه از روی حتی مهربانی او را ببوسد. ما آدمها را نمیشناسیم. متاسفانه این نوع بیماران ظاهری کاملا موقر و متین دارند. تا آنجا که میتوانید با او درباره نقاط خصوصی بدن ، حدود قرمز لباس پوشیدن و برخاستن و رحف زدن با بیگانه ها صحبت کنید. دختر شما مال شماست بخصوص زمان مسافرت و تابستان لباسهای پوشیده بر تن او کنید بخصوص از سن 4 سالگی. میتوانید در منزل با هر لباسی دوست دارد او را بپوشانید اما همواره او را آگاه کنید بدن او ارزش بسیاری دارد بسیار زیاست و باید کسی او را ببیند که ارزش این پاکی و زیبایی را بداند. این حرفی است که من همیشه به هیوا گفته ام. همانطور که قبلا نیز گفته ام عکسهای هیوا را دیگر در وبلاگ نخواهم گذاشت و فقط از دستهایش تصویر میگذارم. مادرها مراقب روابطتان در همین خردسالی با کودکان باشید. ممکن است مسخره ترین حرفها از نظر شما ف از دید او بسیار مهم باشد. سعی کنید در کلاسها و مدرسه همراه او باشید و کمتر از آشناها برای آوردن و بردن او کمک بگیرید. این صدفهای گرانبها را مراقبت کنیم. دوستان. اگر دوست داشتید حتما فیلم را ببیند. البته با یک چای سبز و ارامش. :)

من صبح نیم ساعت تمام با هیوا حرف میزدم. شب قبل از خواب و بعد از دیدن این فیلم نیم ساعت کنار تختش نشسته بودم . صبح با تعجب میگفت مامان من همه اینهارو میدونم چرا دوباره داری به من میگی ....:)))) گفتم خواهش میکنم خواهش میکنم همیشه مراقب خودت باش و هر چیزی را به من بگو مادر .

امیدوارم هیچ کودکی هرگز رنج شرمگین شدن و درد ناتوانی از سخن گفتن را حس نکند.

به امید اینکه با تبعیض حتی در جمله هایمان هرگز دختران را بخاطر جنسیتشان از حرف زدن دور نکنیم و نگوییم...." هیس دخترها حرف نیمزنند...دختر فریاد نمیزند دختر آرام صحبت میکند..گاهی دختر باید داد بزند فریاد بکشد و صحبت کند انهم با صدای بلند بدون رتس از آبر. بدون رتس از شرمساری بدون ترس از پاره شدن زنجیرهای مسخره جنسیتی و بدنی. بدون اینکه طرد شود. او انسان است . زن انسان است .

خوب باشید.

پسندها (1)

نظرات (18)

فرانک
14 بهمن 92 12:51
سلام عزیزم لطفا اگه بازم مطلبی یا کتابی در مورد اموزش مسایل جنسی و نحوه پاسخ به سوالات جنسی کودکان داشتی برامون توی سایت بگذار
ساحل
پاسخ
چشم حتماااااا
سلیمه
14 بهمن 92 13:10
سلام دوست من این فیلم رو دیدم همین چند شب پیش و درد کشیدم. من مادر نیستم ولی درد کشیدم به جای همه مادرها و دخترهایی که فریادهاشون رو توی گلو خفه کردند هم درد کشیدم .و بعد از مدتها از شدت دردی که با دیدن لحظه لحظه های این فیلم به قلبم هجوم می آورد به آغوش مامانم پناه آوردم و گریه کردم. چه خوب که نوشتی از زبان یک مادر یک "زن که انسان است"
ساحل
پاسخ
عزیزم. خوش بحال مادر نازنینت. خوشحال باشی
سلیمه
14 بهمن 92 13:58
وهمینجا یه تشکر هم داشته باشم از پوران درخشنده عزیز: دلم می خواست بتونم یک روزی از نزدیک ببینمش و به دست هاش بوسه بزنم که خستگی ناپذیرن و به چشمهاش که همیشه دقیق و موشکافانه میبینن دردهای جامعه رو. تشکر کنم که فریادهای در گلو خفه شده ای رو شنید که خیلی وقتا مجریان قانون نمی شنون!!!!!!!!!!!!!! تشکر بابت اینکه مادرانه و مسئولانه در قالب یک فیلمی به این پر محتوایی سعی کرد بشناسونه این معضل اجتماعی مهجور مانده رو که بی شک بسیاری خانواده ها حتی به فکرشون هم خطور نمی کنه.تشکر ازین بابت که چقدر من و ما باید با دیدن این فیلم به این باور برسیم که قـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدرررررررررردخترای خوش بختی هستیم که کودکی امن و سالمی رو پشت سر گذاشته ایم. عزیزم. این نوشته زیبات رو میذارم در وبلاگ و فیس بوکم این فیلم اگرچه دردناک و گریه دار بود تمام دقایقش !!!! که نه آغاز خوشی داشت و نه پایان خوشی، که می تونست برای خیلی ها یاد آور خاطرات پاک نشدنی زشتو تلخ گذشته باشه، یاد آور زخم های کهنه ای که تا همیشه تازه ست ، یاد آور ترس ها و نفرت ها و خشمهای سرکوب شده از ترس بی آبرویی ،یاد آور بی خوابی ها... تلخ بود اما فیلم بسیار خوبی بود، تلخ بودنش رو هم من میذارم به پای حقیقتش، حقیقتی که از چشم خیلی ها دور مونده و شاید هم تا ابد دور بمونه.چیزی که تو فیلم نمایش داده شد یک برش کوچیک از دنیای زشت وکثیف واقعی آدم بزرگ ها بود، دنیایی که توش بسیاری از کودکان از امنیت کافی برخوردار نیستن و عواقب روحی روانی ناشی از این ناامنی در طول زندگی فرد به خوبی به تصویر کشیده شد،و اون پایان فیلم که کارگردان یک انتقاد زیرکانه داشت به بعضی قوانین خشک و انعطاف ناپذیر موجود که گاهی حتی ناعادلانه!!!!!! هم به نظر می رسه !!!! ممنونم از پوران عزیز از حالا تا آخردنیا
مامان مهرسا
14 بهمن 92 14:03
سحر عزيزم سلام نوشته هات واقعا تاثيرگذار بود وظيفه ما به عنوان مادر كه فرزند دختر داريم سنگينتره اون هم با جامعه امروزي ما تربيت درست و فرهنگ نقش پر رنگتري رو دارن و رابطه صميمي و دوستانه پدر و مادر با فرزند هم يك مقوله ديگري است اميدوارم همه فرزند هاي ما پاكي و زيبايي خود را با اندبشه درست پدر و مادر تا ابد حفظ كنند. عزيزم پيام خصوصي من رو دريافت كردين؟
ساحل
پاسخ
بلی عزیزم. پاسخ میدم
مامان خانوم!
14 بهمن 92 14:34
سلام عزيزم من اين فيلم رو ديدم نه من تنها كه حتي شوهرم با اين فيلم گريه مي كرد و عذاب آور تر اينكه اين واقعيته نهفته در جامعه مثلا اسلاميه ماست و اين فرهنگ اشتباه آنچنان نهادينه شده كه ادم وقتي خودشو (خدا نكرده ) جاي پدر اون بچه مي زاره نمي دونه واقعا حرف مي زنه يا از ترس انگشت نما شدن....... اگر چه بچه من پسره ولي خوب مي دونم كه در اين اجتماع مريض نبايد حتي لحظه اي از دلبندم غافل بشم از تو هم سحر جون بخاطر پيامهات ممنون
ساحل
پاسخ
سارا
14 بهمن 92 14:58
ممنون از نصیحت ،از دل نوشته تون خیلی قشنگ بدود احساس می کنم چون با تمام وجود نوشته بودید واقعا به دل انسان می نشست من مادر دختر هفده ماه به اسم آروشا هستم وتحصیلاتم فوق لیسانس نرم افزار هستم وبا مشورت همسرم به نتیجه رسیدیم که خانه دار باشم با وجود مخالفت های مادرم ولی خیلی راضی وخوشحال هستم چون دخترم در کمال آرامش وامنیت زندگی میکند به شما باید تبری گفت.خانمهایی که بخاطر عزیز دلشون از کار مورد علاقشون میگذرن به نظرم بسیار فاکارتر و عزیزن. از اشنایی باهات بسیار خوشحالم. الان فکر کردم زمانی هیوای منهم هفده ساله نیشه و چقدرررررر اخساس خوبی بهم دست داد
maryam
14 بهمن 92 17:28
سحر جان حرف دل همه ما زنهای ایرانی رو زدی.من این فیلم رو ندیدم.ولی با تعاریفی که از شما شنیدم خیلی متاثر شدم.امیدوارم روزی برسه که نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا همچین اتفاقاتی نیفته.اممممممین
ساحل
پاسخ
نسرین
14 بهمن 92 17:36
من هم دقیقا همین حس شما رو داشتم وقتی فیلم رو دیدم وکلی هم موقع دیدنش گریه کردم اتفاقا من هم یه پست در مورد این فیلم تو وبلاگم گذاشتم
ساحل
پاسخ
سعیده، مامان هومان
15 بهمن 92 1:25
سحر جان منم وقتی این فیلمو دیدم حالم خیلییییی بد شد با شما موافقم این فیلم قطعه ای از واقعیت تلخ جامعه ماست ...منم خودم وقتی نوجوان بودم از تجاوز خیلییییی می ترسیدم و حالا وحشتم از این جنایت هزار برابر شده، چرا که حالا برای پسرم نگرانم ...و اونقدر می ترسم که گاهی نزدیک به بدبینی میشم ، حتی وقتی دکترش می خواد معاینه اش بکنه وحشت می کنم و......بچه ها خیلی پاک و معصوم هستند امیدوارم هیچ بچه ای درگیر چنین بیرحمیی نشود ...شما هم خوب باشیدحق دهرید عزیرم.خب باشی الهی
یک مادر
15 بهمن 92 8:10
سلام سحر عزیزم.چقدر زیبا نوشتی.سحر جان من خودم وقتی 6 سالم بود همکار پدرم مهمانمون بود به بهانه بوس کردنم با انگشتش از رو لباس اذیتم کرد تا هنوززززززززززززز از آن مرد متنفرم اما این درد بزرگ رو برای اولین بار اینجا گفتم چون مادرم خانم کم حرفی بود یعنی اصلا باهم حرف نمی زدیم و جرات نداشتم چیزی بگم امااااا از همون موقع تا الان که 31 سالم هست از مردا می ترسم شدید اگر تو خیابون مردی از جلوم رد بشه نفسم می گیره بخاطر همین الان که دخترم 4 سالش هست اگر مردی حتی محرم باشه، بغلش کنه ناخودگاه تمام نگاههم بدستش هست و زود دخترمو صدا می زنم به دخترم هم در مورد اعضای خصوصی و اینکه اگر کسی بهش دست زد بهم بگه حرف می زنم زیادددددد ولی دخترم با همه خیلی زود صمیمی می شه نمی دونم چکار کنم.؟و دیگه اینکه دخترم مهد کودک میره تا الان خودم میبرم و می آرمش چون راننده سرویسشون مرده و خودم می بینم دخترا رو بوس می کنه و نازشون می کنه اما من خیلی می ترسم دخترم رو به سرویس بسپارم و به خاطر شرایط کاریم تا چند ماه دیگه باید براش سرویس بگیرم به نظرت چکارکنم؟البته 6 نفر بچه هم تو سرویس هستند ولی یجورایی ته دلم ترس دارم؟لطفا راهنمایی کنید متشکرم
مهناز مامان روزبه
15 بهمن 92 11:01
سحرجان این فیلم رو وقتی من دیدم به شدت روی من تاثیر گذاشت از اون فیلم هایی بود که به مرور زمان از ذهنم پاک نشد نگرانیمو خیلی زیاد کرد با وجود اینکه بچه من پسره !
ساحل
پاسخ
میفهمم عزیرم.متاسفانه در مورد کودکان مسر هم مشکلهای اینچنینی میش میاد
یه مادر
16 بهمن 92 8:52
سلام.کاملا موافقم.اموزش جنسی از کودکی از همون موقع که داریم از پوشک می گیریمشون باید شروع بشه.اینکه خصوصی چیه رو متوجه کنیم.باور کن بدتر از اون چیزی که فکر می کنیم خطر در کمین هست.اینکه کودک بتونه بدون هیچ ترسی از دعوا شدن حرف بزنه خیلی مهمه.می دونی مادر شدن به سختی مادر بودن نیست.کاش بدونیم مسوولیت رشد و پرورش کودکانمان چقدر مهمه.مهم تر از هزار و یک فقط به خود پرداختن و به خود رسیدن. ممنونم از مطلب به جات
ساحل
پاسخ
ممنون از نوشته و نظر زیبات عزیزم
مامان طلا
16 بهمن 92 23:07
سحر جان تابستان بود که فیلمو دیدم خیلی حالم بد بود و در عین حال خیلی چشم و گوشم باز شد . چقدر اون دختر گناه داشت چقدر خوشحالم که تمام وقت در اختیار هلیا هستم . دوباره بایاداوری فیلمه حالم گرفته شد .......
ساحل
پاسخ
بلی
شيرين
17 بهمن 92 17:25
سلام ساحل جون خوبي گلم دستت درد نكنه اين تلنگرا برا همه لازمه نه فقط خانمايي كه دختر كوچولوي خوشگل دارند پسرام وقتي كوچيكن كه نيرو و درك كامل ندارن حتي از دخترام اغلب ضعيفترن تازه وقتي هم بزرگ ميشن روحشون روح يه انسانه و خيلي حساس و لطيف ميدونم همه اينارو بهتر از من ميدوني ولي ديدم فقط واسه دخترا نوشتي عزيزم خيلي دوستت دارم كه انقد فهميده اي كاش همه مادرا مث تو بودن راستي اشتباهات تايپيت (كه معموله برا همه)خيلي كم شده شيطون نكنه نگا كيبورد ميكني؟؟؟؟؟؟مث منالبته من حق دارم نگا كنم چوچ در غير اينصورت متنم قابل خوندن نيس حتي يه كلمش دوستت دارم موفق و پيروز باشي ميخواستم بات گپي بزنم گفتم كامنت بذارم بهتره فقط 5 ثانيه وقتتو ميگيره هيوارو ببوس
ساحل
پاسخ
اره عزیزم زیاد وقت میذارم برای تایپ.
مامان فاطمه
17 بهمن 92 20:42
سلام سحر جونم . منم این فیلمو دیدم و کلی گریه کردم . خیلی غم انگیز بود . حرفات بسیار درسته و بهش اعتقاد دارم . یک لحظه غفلت و سهل انگاری در مورد این فرشته های کوچولو یک عمر پشیمونی رو به دنبال داره . موفق باشی
ساحل
پاسخ
کیانا
19 بهمن 92 14:42
سلام عزیزم هیوای نازنیین رو میبوسم خیلی نوشتتون مفید بود هیچ وقت عمیق بهش فکر نکرده بودم من یه پسر دارم اما خیلی چیزا از این متن یاد گرفتم و همچنیین ترغیب شدم این فیلمو ببینم
ساحل
پاسخ
ممنون
مامان فاطمه
19 بهمن 92 15:48
هییییییییییییییییییییییییییییس همیشه هیییییییییییییییییییییس و این چه عرف و حجبی هست .... ای کاش واسه هیچ کس حتی پسرامون اتفاق نیوفته که بیشتر در دسترس این ازارها هستن
ساحل
پاسخ
برای دخترها که بسیار بدتره زیز
منا مامان سودا
28 بهمن 92 2:45
ممنون از مطالب خوبت منم این فیلم رو دیدم و تمام مدت گریه میکردم انقدر که تا چند روز فقط قرص میخوردم از اون موقع حتی به بچه برادرم هم که سودا رو برای بازی ببره تو اتاق دیگه کنترل میکردم و جواب نه رو میدادم که همینجا بازی کنید خیلی بد بود خیلی تموم مدت دست و پاهام میلرزید و جمله خدایا نه خدایا نه و همینطور اشک با اینکه تو دوستان و فامیل این مورد ها رو برام تعریف کرده بودند که خونه x بودیم و میخواسته تجاوز کنه ولی همیشه بی توجه میگذشتم ولی حالا که بچه دارم تموم کسایی که برام تعریف هایی از گذشتهشون و اتفاقاتشون رو میکردن مرور میکنم و میگم اگه مادر ........ و سعی میکنم اون رو برطرف کنم عزیزم ناراحت نباش. امیدوارم عزیزای دلمون هیمشه در پناه خدا و عشق وافر مادرا و پدراشون سالم باشن.