هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

هیوای آسمانی من

تابستان با دختر 5 ساله

1392/5/17 20:48
نویسنده : ساحل
1,602 بازدید
اشتراک گذاری

سلام  به دوستانم 

 

به شدت درگیر هستم . انتشارات و چاپ و طراحی کتاب . به دعای همگی نیاز دارم :)))

 

و این روزهای ما : تابستانی وحشتناک گرم با رطوبت و دمای بالای 45 درجه . که واقعا نمیشود نفس کشید.

و کلاسهایی که میرویم و می آییم. 

این روزهای من با دختری 5 سال و نیمه سپری میشود. دردانه ای که خستگی نمیداند چیست. مدام به فکر تغییر و بازی جدید است. نیاز به هوای تازه دارد و سه چرخه بازی و اسکوتری که به تازگی سرش را به آن گرم میکند. عاشق مهمان آمدن و مهمانی رفتن است. دوست دارد مرکز توجه باشد. اگر میان صحبت بزرگترها گم شود فقط لحظه ای به سرعت عکسالعمل نشان میدهد  و نارضایتی خود را از بی توجهی به او ابراز میکند. به شدت حرف میزند. در رابطه با هر موضوعی دوست دارد اطلاعات داشته باشد . میخواهد از خرید یک تی وی باشد تا قرار ملاقت من با وکیل و مشاور مالی و کارهای اداریم . مثل یک تقویم سخنگو برنامه کلاسهایش را گوشزد میکند و به خاطرم می آورد مثلا امروز عصر با فلان خانم در فلان اداره قرار دارم. یا باید برای فلان دوستم ایمیل بفرستم. مبنی ب رهمین خصوصیت کمی آزاردهنده :) تصمیم گرفتیم شبها وقتی هیوایم خواب است با همسر درباره مسائل ریز و خصوصی صحبت کنیم. چون بچه ها در این سن مثل دیش گردان می مانند و حتی وقتی در اتاق خود هستند سنسورهای شنیداریشان به شدت حساس است و منتظر هر خبری که آلارم بدهد :)

گاهی حرفهایی به زبان عام گنده گنده تحویلمان میدهد مثل امروز که به ما درباره کاربرد " باتوم " میگفت و پدرش عصبانی که این یعنی چه بچه!!!!!!!!!!!!!!! و گفتم تقصیر از این دخترک ریزبین نیست وقتی در تی وی میبیند حمله نظامیان را با باتوم به مردم خوب این در ذهنش نقش میبندد که این وسیله برای کتک زدن مردم است!!! که بحث را سیاسی نمیکنیم. :))

دخترکامن خیلی زود حوصله اش سر میرود و میخواهد گویی جوجه اردکی در خدمت من در آشپزخانه باشد. کمک کند و گاهی با حرف زدنهای مداومش مادر را کلافه کند :)

به شدت برنامه ریزی را یاد گرفته و با یک اشاره میرود دنبال برنامه هایش. خیلی زیاد اتاق را بهم میریزد و در پی جای دادن یا اصطلاحا چپاندن وسیله ها زیر کمد و هر جایی است تا بقول خود مادر را راضی کند. غافل از اینکه برای من این سیاستها کهنه شده عزیز دلم:))))

ریاضیات و شمارش را خیلی خیلی خوب میداند و تا 100 به انگلیسی میشمارد بدون اینکه من یاد داده باشم. علاقمند به بدن انسان و مسائل پزشکی است و خرید :)))

در این سن فقط و فقط عاشق دویدن و پارک رفتن است و به طرفه العینی چنان دوست پیدا میکند که گویی سالها در کنار آنها سپری کرده است . دوست یابی در این سن بسیار زیاد میشود و روابط اجتماعی خیلی ارتقا می یابد. چنانچه در اتوبوس یا تاکسی من با کسی حرف بزنم و احساس امنیت کند به سوالاتش پاسخ میدهد یا سریع درباره برنامه هایش با او سخن میگوید. این روزها درباره غریبه ها بیشتر میداند .

گاهی اجازه میدهم خودش برای خرید بستنی جلوی چشمم به فروشگاه برود و بیاید و وقتی برمیگردد چنان با غرور راه یمرود که مادر همان لحظه جان میدهد :)

رابطه با پدر بخاطر تعطیلی او در تابستان خیلی زیاد شده است. از کشتی گرفتن تا حرف زدن و بحث و دیدن برنامه های خوب مستند بی بی سی .:)

شاید بارو نکنید اما کارهای خیلی ساده وقتی به کودک سپرده میشود به بسیاری از نقاط فکری و ذهنی او سازمان می بخشد. مثلا وقتی از هیوا میخواهم قابلمه را از کابینت بیرون بیاورد و او میبیند روی قابلمه چیز دیگری است کمی فکر میکند آن جسم را برمیدارد قابلمه را بیرون می آورد و دوباره سر جای خود میگذارد . اینها به نظم ذهنی او بسیار کمک میکند و به جای دادن افکار خود زمان یکه در حال برنامه ریزی  برای کار مهمی است بسیار سودمند است. از بریدن یک عدد قارچ با چاقوی اسباب بازی خود تا در آوردن خمیر نان همه برای کودک در این سن لذت بخش است. 

دوست یابی به گونه دیگری شده. هیوا سعی میکند دوستانی پیدا کند که با معیارهایش جور باشد . حتی ممکن است در همین سن با افرادی که از نظر من مناسب نباشند دوست شود بنابراین با وجود مستقل بودن بسیار و بزرگ شدن احساسات و شخصیت وی بادی بگونه ای ظریف او را مطلع سازم که باید دوست را متناسب با معیار خانواده مشخص کرد.

و امان از خیالپردازی. از همین خیالپردازی برای پذیرفتن خطاهای او میتوان استفاده کرد. دختر 5 ساله من این روزها خوب میتواند خودش را جای دیگری بگذارد . مثلا میتواند درک کند مادر بعضی روزها آنقدر خسته است که توان حرف زدن هم ندارد. :)

سخنوری میکند برایم حرف میزند. بطور جدی بحث میکند. از قوانین و حدود جامعه میپرسد. همین روزهاست که باید برای خرید مانتو مدرسه به بازار برویم.:) عشق بزرگ مادر :)

این هفته سری به بازار وکیل میزنیم جای همگی خالی. باهم بیرون قدم میزنیم توپ بازی میکنیم. عروسکهایش را حمام میکنیم. عصرهای تابستان اینطور میگذرد.  

دخترک 5 سال و نیمه ما حالا دیگر دانه برفی شده که روز بروز بزرگتر میشود. از نوع غذا تا آب و رنگش را مورد بررسی قرار میدهد و ما همچنان در حال تربیت هستیم:)

و تربیت شدن هم :)

مادر بدون سخت است. سخت و شیرین. اینکه فکر کنی باید دستور بدهی و مسلط باشی درست نیست. کلا اقتدار با تسلط فرق زیادی دارد. باید مشاور بود و صبور. اما گاهی خط م نشان کشیدن همراه با عمل و تنبیه بجا و محرویمت هم همچنان لازم است. و سخن آخر اعتدال است که همیشه راهی سالم است.

خوب باشید و خوش در این تابستان گرم .

دخترم :

اگه چشمات بگن اره

هیچ کودوم کاری نداره .

عزیز دلم.

پسندها (1)

نظرات (13)

مامان فاطمه
18 مرداد 92 1:49
سلام پست جالبی بود خلاصه ای از کوددر 5سالگی خوش باشهیو
دوست خوبم


ممنون
fateme
18 مرداد 92 2:23
سلام دوست عزیزم میخواستم بپرسم کتاب خوب و کاملی درباره بدن انسان برای دخترم ک 1سال از هیوای عزیز بزرگتر هست سراغ ندارید؟


برای 1 سال خیلی زوده باید کتابهای تصویر دار بخری که از روی تصویر باشه. انتشارات قدیانی داره از این موردها
مامان سام
18 مرداد 92 4:32
خسته نباشی دوست عزیز
یه سوال برام پیش آمده.مگه هیوا امسال شش ساله نیست پس چه جوری میتونه بره مدرسه؟؟!!!!


ممنون. مدرسه شامل پیش دبستانی هم میشه دیگه. هیوام یمهر پیش دبستانی.
یاسمین
18 مرداد 92 6:56
عزیزم روزهاتون شاد شاد


مرسیییییییییییی عزیز دلم.
یاسمین
18 مرداد 92 6:56
عزیزم من همچنان منتظربرنامه هستم


یاسمین اصلا یادم نبود دئباره برام ایمیل بزن و بگو دقیقا چی می هواستی عزیزم.
مامان سام
18 مرداد 92 23:10
یعنی مهد هیوا فقط زیر پنج سال بود که تغییر دادین؟


نه عزیزم مهد هیوا پیش هم داشت. من راضی نبودم اصلا از سال گذشته. و میخواستم هیوا با محیط مدرسه آشنا باشه تا کلاس اول مشکلی نداشته باشه. هیمنطور خودم هم پیش دبستانی رو بعنوان یک امتحان از مدرسه گذاشتم تا اگر از محیط و نحوه اموز شو برخوردها خوشم نیمود بتونم عوض کنم مدرسه رو .
fateme
19 مرداد 92 7:29
سلام عزیزم من گفتم دخترم 1 سال از هیوا جان بزرگتره یعنی 6 ساله هست ممنون میشم اگه کتابی هست معرفی کنی.


وای ببخشیدددددددددددددد. ببین انتظارات مدرسه کل دانشنامه هارو داره. دانشنامه هیوا مخصوص سن زیر دبستانه برای دختر شما هم عالی هست. دانشنامه خردسالان هم هست. همینطور انتشارات مدرسه برای کل مراکز بدن هم کتاب داره. اما این کتاب برای دختر شما خیلی خوبه.
مامان فاطمه
19 مرداد 92 14:01
سلام مزاحم همیشگی دوست خوب و نازنینم میخواستم اگه برایت امکان دارد چون فردا به نمایشگاه گلستان واسه خرید میروم میخواستم از تجربیاتت در اختیارم بگذاری و هر چیزی که فکر میکنم برای دختر دو ساله ام ضروری است بهم معرفی کنی اعم از کتاب انگلیسی فارسی شعر قصه مخصوصا قصه اصلا ندارم و پازل چن تیکه باشه؟و هوشچین و جورچین و سی دی و وسایل سرگرمی و بازی و هیجانی مخصوصا هیجانی وسایل بازی متحرک که بچه رو به حرکت واداره فلش کارت ها ...و خلاصه هر چیزی که فک میکنی تو سال سوم زندگیش باید داشته باشم ممنون منتظر جواب های پربارت مثل همیشه هستم فردا میرم چیزی لازم داشتی در خدمتم بدون تعارف عزیزم
مامی
19 مرداد 92 16:50
سحر جان سلام من دوباره با یک مشکل جدید اومدم سراغتان خیلی هم فوری فوریه
دیشب ما در باغی بودیم دختر دو سالم با عمه و پدر بزرگش بوده
یک سوسک بزرگ پرواز کنان به سمت دختر بینوایان من میاد و با یک جیغ توسط عمه و دخترم قضیه تمام میشه
شب که آمدیم منزل تا الان که ساعت 4عصرشنبه این بچه مدام جیغ میزنه و دستخوش جلوی صورت میگیره و با گریه و لرز میگه پشه
من و باباش مدام میگیم اینجا خونمون هیچی نیست خیلی خونه خوبه و. .ولی هی این حالت میاد سراغش ولی یکم کم شده و من از تاریک شدن هوا و تکراری شدت حالت میترسم
توروخدا سحر جان چه کنم اگه کسی هم میدونه بگه
در مادر کافی ترس بررسی شده؟
ممنون سحرجون


مامی جان خودت رو جای بچه بذار!!!!!!!!!!111 الان متنت رو خوندم کل بدنم فلج شد. من وحشتناک از سوسک میترسم در حد فوبیا . خوب بچه حق داره . منهم بودم همینطور میشدم. یمدت زمان خواب چراغ رو روشن بذار و کنارش باش. مراقب باش وحشت از حشرات بخصوص سوسک میتونه موجب شب ادراری و جیغ مکرر بشه. اگر بهتر نشد خیلی زود با مشاور صحبت کن.واییییییییییییی
زینب
19 مرداد 92 17:10
موفق باشید مادر و دختر عزیز


ممنونم دوست خوبم.
مامان سام
19 مرداد 92 21:54
آها.ممنووون عزیزم ازتوضیحاتت
مثه همیشه بهترین تصمیم رو گرفتین و چقدررر خوبه که انقدر آینده نگر هستین وفکرتون بازه



ممنون عزیزم.
مامی
20 مرداد 92 2:46
ممنون سحر جان
حتما لامپ رو روشن میگذارم
طفلکی بچم دیگه حتی از مورچه هم ترسیده
تعطیلات که تموم بشه حتما سراغ پزشک میرم
دختر عسلتو ببوس


ممنون عزیزم. اره حتما برو
sama
21 مرداد 92 6:53
salam sahar jan mishe begid barname ye kelas haye zabaneton chand roz dar haftast? va shahrie cheghade azizae delam
rasti kelas halat khososi dare chand nafar to ye kelasan??



سمای عزیز. کلاس از مهر ماه شروع میشه. هر کلاس سه نفر هست نیمه خصوصی هست. شهریه رو نمیدونم اما فکر نکینم بالا باشه چون همراه با مجموعه کتاب خودم هست. بازهم خبر میدم.