هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

هیوای آسمانی من

هوش هیجانی

1392/1/24 15:19
نویسنده : ساحل
1,499 بازدید
اشتراک گذاری

امروز کارگاه خانواده بود با موضوع " هوش هیجانی " خیلی خوب بود و هفته اینده " هوش اخلاقی " هست که دربارش حتما مینویسم براتون.

حتما براتون پیش اومده بخصوص اگر کودک 5 ساله دارید که در میهمانی احساست خودش رو بیان کنه و بقیه باهم پچ پچ کنن که وای چه بچه پررویی :)))

شب جمعه ما مهمان بودیم و هیوا حرفی زد و همه خنیدند البته نه به منظور اما خندیدند و هیوا گفت اصلا دوست ندارم کسی به حرفم بخنده کار خوبی نیست. همه به من و مامانم نگاه میکردن انتظار داشتن ما واکنش منفی نشون بدیم. فقط نوازشش کردم و گفتم عزیزم ناراحت شدی فکر نمیکنم کسی به تو خنیده باشه. بعد همه پچ پچ ها شروع دش. ما هم بی خیال غذامون رو خوردیم. میخوام بگم بی خیال باشید مهم اون هست که شما میدونید چقدر برای بچه زحمت کشیدید و رفتارش درست هست. هیوا فقط احساستش رو با لحنی مودبانه عنوان کرد. همین. :)

 

موفق باشید. در این باره هم نظراتون رو برام بنویسید برای قسمت تجربه های مادرانه :)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

نغمه
24 فروردین 92 17:55
سلام ساحل جان...خیلی خیلی وقته وبلاگ دختر گلت رو میخونم و هم خیلی از اینجا یاد گرفتم هم خیلی بهم انگیزه و انرژی میده..بهت تبریک میگم به خاطر سعی و همتی که همه جوره به خرج میدی تا یک بچه سالم تربیت کنی...منم یک دختر یک سال و نیمه دارم...از خیلی قبل وبلاگ تو و چند تا مامان خوب دیگه رو میخونم و دارم سعی میکنم به اندازه توان خودم بهش برسم....خلاصه بدون که الگو یا حداقل یه راهنما برای خیلی ها هستی.
اما اینکه تا حالا برات نظر نذاشته بودم به عادت همیشگیم برای بیشتر خاموش بودن برمیگرده. .و اینکه این دفعه برات نوشتم برای زحمتیه که میخوام بهت بدم...چند پست قبل خونده بودم که داری یک بسته راهنما برای آموزش زبان انگلیسی آماده میکنی..با استفاده از تجربیات خودت..خیلی دلم میخواد من و یاس هم ازش استفاده کنیم...الان هر روز یک ساعت یرای دخترم یک ترانه انگلیسی میذارم همونطور که گفتی...بقیه موزیک های انگلیسی رو هم با هم گوش میکنیم...دلم میخواد اصولی و دانسته جلو برم...اگر این لطف رو بکنی خیلی ممنون میشم......دختر گلت رو ببوس

در ضمن ما اینجا دوره کتاب خونی داریم..به تاپیک مادر کافی که نمیرسه اما ابرای ما به درد بخور بوده..

http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=367589&postID=16013813#16013813

اینجا هم با بچه ها بازی میکنیم. ..برای سن بچه های خودمون..بد نیست....

http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=233173&postID=16014958#16014958



s\سلام دوست خوبم. مرسی از لطف و مهربونیت عزیزم. حتما بسته اموزشی رو میدم بهت . و به تاپیکها هم سر میزنم. باز هم مرسی.
سمیه
24 فروردین 92 18:26
عزیزم خدا رو شکر که مشکل هیوا جون با مهدش حل شد
خیلی خوب جواب دادی آفرین

ممکنه بگی کارگاه خانواده کجای شیراز برگزار می شه ؟



سلام عزیزم. ممنون. خیابان مشیر فاطمی مرکز مشاوره احمدیان .
مامان عبدالرحمن واویس
25 فروردین 92 14:52
واقعا برای هیوا داشتن همچین مادری وبرای شماهم داشتن همچین هیوایی قابل ستایشه
منم بانظرت موافقم ولی عبدالرحمن خیلی خجالتیه...نمیدونم چطوراین عادتومیشه ازش دورکرد....ممنون میشم راهنماییم کنیدعزیزم


عزیزم ممنونم. خجالتی بودن زیاد هم بد نییست اما این کتاب رو بخر میتونه کمکت کنه همین پرورش هوش عاطفی انتشارات صابرین.
مونا
25 فروردین 92 15:58
سلام دوست من ،
راهنمايي در خصوص مشكلي كه دارم اگر محبت كنيد ممنونتان ميشوم
پسرم ٣ سال و دو ماهست و پسر صبوري نيست و بيشترين مشكلي كه برام پيش مياد باهاش جايي كار داشته باشم و بايد يك ساعت يا نيم ساعت صبر كنم مرتب و پشت سرهم بريم بريم ميگه و به هيچ صراطي مستقيم نيست . با خوردني بي فايده ست و اعصابم بسيار خرد ميشه چون واقعا كار ضروريه و بايد صبركنيم . اسباب بازيهاش و مداد و دفترش فقط مدت زمان كوتاهي سرگزمش ميكنه و دوباره بريم بريم . تو مهموني اي كه بچه اي نباشه كه باهم بازي كنند هم همينطوره .
چيكار كنم كه صبر و طاقتش بيشتر بشه و بتونه خودش و سرگرم كنه . آخه من كه نميتونم تمام حواسم و كه بايد براي چيزي ديگه اي تمركز داشته باشم و بزارم براي اون . مهد نميره و ٤ سالگيش دوست دارم بزارمش . كسي هم ندارم كه بزارم پيشش . وقتي با پدرش هم هست نميزاره لحظه اي باباش رو كار ديگه اي جز اون فكر كنه يا صحبت كنه و دوست داره فقط و فقط به او توجه بشه . ممنون ميشم راهنمايي ام كنيد


مونای عزیز سلام. یک کودک 3 ساله زیاد نمیتونه صبر کنه اما میشه کارهایی کرد در این خصوص. بهترنی راه بردنش به مهد هست و چرا از مهر نمیذاری بره مهد. سه سالگی سن بسیار خوبی هست. هم صبورتر میشه هم تو وقت خواهی داشت. از نقاشی کتاب خوندن میتونی کمک بگیری و باید خیلی تدریجی اینکار رو انجام بدی. پازل میتونه کمکت کنه البته روزهای اول در حد حتی 2 دقیقه ممکنه انجامش بده. خیلی از کارهای مونتسوری باری همین کاره. بزودی کتاب اماده میهش و یمتونی استفاده کنی. موفق باشی.
نسیبه
26 فروردین 92 8:18
عزیزززززززم هیوا جون.من در اینجور مواقع به بچم افتخار می کنم که خودش از خودش دفاع می کنه و شاید تحسینش هم بکنم و به دیگران اهمیت نمی دم چون واقعا بچه ها واکنش درست رو انجام می دن و اگر ما جلوشونو بگیریم در آینده افرادی ترسو و پنهان کار می شن البته به نظر من.


دقیقا همینطوره منهم همیشه هیوارو تشویق به دفاع از خودش با احترام میکنم البته هیمشه هم بهش میگم به کسی احترام بذار که با احترام باهات رفتار کنه )
سایت کارت شارژ
26 فروردین 92 16:16
خیلی خوب و رسا مینویسید

یک پدر



ممنون پدر گرامی
بهار(مامانی شهراد)
26 فروردین 92 19:10
سلام عزیزم خوشحال میشم باهم دوست بشیم پیشمون بیا


چشم