هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

هیوای آسمانی من

عیدت مبارک دخترکم....

1391/12/26 17:15
نویسنده : ساحل
1,901 بازدید
اشتراک گذاری

هیوایم :

 

می خواستم این متن را برایت خصوصی کنم چون میدانم بسیار کسانی با خود فکر میکنند همان مثل

قدیمی سوسک و مادرش را :))

اما نمیدانم چرا نتوانستم چون خصوصیها را برایت در دفتری مینویسم. :)

دخترم به سال جدید نزدیک میشویم سالی که تو آنقدر بزرگی که لحظه لحظه منتظر رسیدنش هستی

امروز خانه نیستی و من فرصت بسیاری برای با پدرت بودن داشتم برای حرف زدن و مرور خاطراتمان. و

دیدن عکسهای تو.

عزیزم انگار بادی به سرعت نور آن روزهای را برد . این عکسی مربوط به زمان شیر خوردنت هست...

ببین چقدر آرام و زیبا بخواب رفته ای. برای همین 2 سال و 2 ماه از شیره جانم با تمام توان به تو دادم. هر

 آنچه میتوانستم در ان جای دادم مهربانی و عطوفت و انسانیت و وفاداری و کمک به دیگران و هر چه

میشد در همین لحظه های شیر خوردنت برایت گفتم و خواندم و خواندم تا بخواب رفتی . فرشته معصوم

مادر از دیدن این عکسهایت سیر نمیشوم ...

کودکی

و روزهای تابستانی که به بستنی میگفتی " ببییس " :))) عزیز دل مادر و با چه لذتی یک روز در میان

بستنی قیفی میخوردی عزیز دلم . با آن چشمهای روشن و نورانیت .

کودکی

و تمام آن لحظاتی که عشق به پدر و کنار او آرام بودن و آرام گرفتن را یاد گرفته بودی و میدانستی او

چقدر دوستت دارد و میدانستی پدر یعنی چه . دیدن این آرامشی که در آغوش پدرت داری به نظرم

زیباترین لحظه است .

کودکی

لحظه هایی سبز در دامان طبیعت در باغ پدربزرگت....که بسیار دوستش داری :) دختری که موهایش

داشت بلند و بلندتر میشد و عشوه های دخترانه اش بیشتر و بیشتر :)

و پاره تن مادر وقتی مادرت بیمار بود و بیمارستان و تو برای دیدنم آمده بودی و نگذاشتند تو را ببینم و تو

بی صبرانه منتظر بودی از پنجره برایت دست تکان دهم . آن روزها بدترین لحظات و اولین تجربه جدایی تو از

من بود و چقدر برایمان سخت گذشت....برای دیدنت آنقدر زود خانه آمدم که کسی باور نمیکرد. اما چه

کسی جز یک مادر میداند ندیدن و نبودن کنار جگر گوشه اش یعنی چه!!!!

و دختر 5 سال و 3 ماهه مادر. امروز تو کنار منی با تمام روزهای خوب با تمام حرفهای خوب با تمام وقار

نهفته در حرکات و صدایت و من ذره ذره با تو بزرگ و بزرگتر میشوم. میخواهم بدانی در این روزهای پایانی

سال هر چه کردم برای تو بود. برای خوشنودی تو و میخواهم همیشه یادت باشد تنها دخترم :

 

مادر زنی است که تو را در بدن داشته و به دنیا آورده نه آفریدگار تو . برای سپاس از آفریدگارت هرگز کوتاهی نکن .

 

همیشه به زیر دستانت محبت کن . دل هیچ انسانی را نشکن. برای کمک به دیگران همیشه حاضر باش

اما از خودت از وجودت برای دیگری نگذر تو باید اول خود را بشناسی و مراقبت کنی بعد دیگری را . کسی

که خود را دوست ندارد نمیتواند دیگری را نیز دوست داشته باشد.

 

به آنچه هستی و داری افتخار کن. آرزو برای تو هیمشه هست برای رسیدن به آروزوهای زیبایت همیشه

و هیمشه تلاش کن.

 

در دوستی مراقب باش. نگاه کن و شخصیت خود را ملاک قرار بده و اجازه نده احدی به درون موقرت به

فکرت به اندیشه ات بی احترامی کند.

 

عزیزم صورت زیبا بدون داشتن درون زیبا ذره ای ارزش ندارد. هرگز برای زیبا تر کردن خودت دنبال ابزار

اضافی نرو. چون کسی که عمیق فکر میکند و فکور می نماید زیبایی دارد که در دسترس هیچ کسی

نخواهد بود.

 

دخترم بدان من و پدرت همواره مشاور و همراه تو خواهیم بود نه نگهبان تو. برای رسیدن به آنچه دوست

داری شاید لازم باشدما را ترک کنی. اینکار را با جسارت و اراده قوی انجام بده و بدان دل و روح ما لحظه

ای از تو جدا نخواهد بود.

 

از داشتنت به خود میبالم...از مادر بدونم هرگز خسته نمیشوم و نشده روزی که فکر کنم اگر کودکی

نداشتم چه میشد. تو به من معنای زندگی کردن را آموختی. از من زنی دیگر ساختی برای تغییری که به

من دادی از تو سپاسگزارم .

 

عزیز دل مادر دوستت دارم. نوروزت مبارک. عیدت سبز و شاد باد .

 

مادرت . 

پسندها (2)

نظرات (9)

سمیرا
26 اسفند 91 17:22
ای جونممممممممممممم چقدر زوددددد میگذره
دیروز تولد یک سالگی دختر من بود کلی دلم برا نوزادیاش تنگ شد باورم نمیشد یک سال گذشته
خدا این فرشته کوچولوی نازو براتون نگهش داره کلی لذت بردم از وبلاگتون و وقتی که میزارید برای این دختر ناز


سمیرای عزیز ممنون. بلی زامن خیلی خیلی زود میگذره. تولد دخترت مبارک. نوروز خوبی داشتهب اشی.
خاله جونی
26 اسفند 91 17:30
چقدر زیبا نوشتی
خدا همیشه پشت و پناه شما و دختر زیباتون باشه


ممنون دوست خوبم. سال خوبی داشته باشی
حسنا
26 اسفند 91 19:04
ساحل جون چه زیبا توشتی برای دختر نازت وای هیوا گلی چه ناز بوده کوچکی هاش و البته الان هم ناز داره دختره دیگه
ساحل جون راستی پسر منم 5 شنبه ای 2 سالش تمام شد من منتظر پکج اموزشی زبانت هستم کی تمام میشه من فعلابیشتر براش اهنگ می ذارم ویدو های زبان هم براش می ذارم والبته دایره لغاتش کمه نمی دونم چندتاست امابه نسبت همسنی هاش کمتر اگه وقت کردی خوشحال میشم راهنمایم کنی در ضمن کتابت چی شد؟
نمی دونم چرا ایلیام عصبی شده منو خیلی زیاد میزه وگاز میگیره الانم یه کتک خورده هستم گفتم بگم شاید تجربه ای داشته باشی


حسنای عزیز ممنونم. کارهاتو ادامه بده عزیزم. دارم اماده میکنم. نوروز خوش باد عزیز دلم.
سیما
26 اسفند 91 20:20
پیشاپیش سال نو مبارک.موفق باشید

پست زیبا و دلنشینی بود


ممنونس یمای عزیزم. سال تو هم مبارک
مامان سروش و سروین
27 اسفند 91 0:33
سلام مامان هیوا. مکتوبتون رو خوندم. زیبا بود و غرور آفرین برای هیوای زیبا. خوشحال میشم که به دیدنمون بیاین. راستی با اجازه لینکتون کردم


سلام دوست عزیزم. با افتخار میام ممنون از لطفت. نوروز مبارک عزیزم.
نسیبه
27 اسفند 91 13:20
سلام سحر جان ما شاالله هیواجون، زنده باشه و موفق.سال 1392 رو سالی پر از خاطره خوب و خوشحالی همراه با سلامتی برای شما و خانواده محترمتون آرزو می کنم.دوستون دارم


ممنون دوست خوبم. منهم برات سال خبوی اروز میکنم عزیزم.
وحیده
27 اسفند 91 13:34
سلام
فوق العاده زیبا نوشتی


ممنونم
مامان سارا...(دردونه جون)
27 اسفند 91 18:29
وای عزیززززززززززم کوچیکیای هیوا خیلی نمکی و بامزه ست.
چه زیبا و دلنشین نوشتی سحر جان
سال خوب و توام با سلامتی و خوشبختی براتون آرزو دارم


ممنون زهرای عزیزم برات سال خوبی اروزمندم. همراه با دختر گلت و همسرت عزیزم.
الهه
27 اسفند 91 18:51
بسیار زیبا بود سحر جانم.
امیدوارم امسال برای هیوا و همه فرشته های این سرزمین سالی پر از شادمانی و سلامتی باشه


ممنون عزیزم برای شما هم همینطور