شاد بودن یا نبودن .
سلام به همه
مادرانه سوم :
یکی از دوستای خوبم در کلوپ مدرسه آنلاین بحثی رو مطرح کردند که دوست داشتم دربارش اینجا
بنویسم نوشته خودشون رو میذارم اینجا :
سلامتی، دوست داشته شدن، موفقیت در کار، بزرگ کردن فرزندانی سالم، خدمت به کشور یا پایبندی
به اعتقادات معمولا از رموز خوشبختی و رضایت از زندگی به شمار می روند اما هیچکدام نمی توانند باعث
شاد زیستن شوند. ( دل آرام نامی )
شاد بودن . بحثی است که میشود روزها درباره اش شعار داد اما آیا میتوان بدان عمل هم کرد. ؟؟
در مادر کافی بحثی شده بود درباره بچه دوم. خیلی این بحث پر طرفدار است. خب نظرات هم متفاوتند.
رابطه شاد بودن با بچه دوم چیست ؟ برای من هست . شخص من با دخترم شادم. تک است باشد
...تحت فشار است اشتباه است....لوس و نازپرورده میشود نمیشود ....تمام نگاهم روی اوست دو تا هم
باشد باز همینطور است و نیست. انتظارم زیاد است نیست. و به=عد فکر میکنم اینها همه بسته به نوع
نگاه مادر دارد. من مادری هستم که بدلیل شغل و درونیاتم حتما باید وقت آزاد برای خودم داشته باشم.
و بچه دوم این وقت را از من میگیرد. نگاه من به دومی هم همینطور است. من بی خیال نیستم. و
نمیتوانم نسبت به آنچه پیرامونم میگذرد بی تفاوت باشم . پس شادی برایم نمیامند. شادی یعنی در یک
لحظه خوش بودن. شادی یعنی از آنچه داری راضی باشی. شادی یعنی از هر لحظه که درونش هستی
استفاده کنی. و اصلا اینطر نیست که غم بد است و نباید باشد. اتفاقا وجود غم شادی را پر رنگ تر و
جذاب تر میکند.