هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

هیوای آسمانی من

شعرهای هیوا

1391/10/3 14:56
نویسنده : ساحل
1,919 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم شعرهای تو را از امروز برایت اینجا مینویسم. دوست دارم بدانی چقدر باری ا«چه به فکر زیبایت می آید ارزش قائلم و برای ذره ذره احساسی که در هر کلامت داری.

 

خواب رویاست و زندگی رویاست. زندگی زیباست و کابوس نیست

 

باران لطیف است و روی برگهای چنار میبارد.

 

باز هم مینویسم چون دفترت را نمیدونم کجا گذاشتم عزیزم. دوستت دارم.

پسندها (1)

نظرات (6)

مامان مشکات و حسین مهدی
3 دی 91 17:09
هیوای عزیزم و آفرین به مامان خوبت سحر جان بیشتر چه کتابهایی رو برای مشکات من مناسب می دونین


ممنون عزیزم. چه نوع کتابهایی مد نظرت هست. بهم بگو عزیزم. کتاب زیاد هست.
مامان مشکات و حسین مهدی
4 دی 91 17:31
عزیزم کتابهایی که بتونه برای دختری با هوش کلامی بالا مفید باشه بتونه کمکش کنه استعدادهاش شکوفاتر بشه


دوست خوبم. هیچ کتابی بیشتر از خوندن شعر و داستان برای اینکار مناسب نیست. و اینکه زیاد باهم حرف بزنید. من بازی کلمات رو هم میکردم با هیوا. الان بازیهای کلمات اهنگین و هم وزن رو انجام میده و همینطوری شعر میگه و مینوسیم براش. تو هم میتونی شروع کنی بازی رو به این صورت که مثلا کلماتی که با میم شروع میشه و همینطور ادامه بدی. بعد کلماتی که مثل هم ادا میشن. نمیدونم میتونه مشکات جان اینکارو انجام بده چون سخته مثلا دریا و زیبا. اینکار و خوندن شعر بسیار زاید براش مفیده. موفق باشی عزیزم.
مامان متين و كسرا
5 دی 91 7:40
عزيززززم آفرين به تو و مامان نمونه ت


ممنون از شما دوست عزیزم.
ترانه
5 دی 91 13:21
واقعا هزار آفرین هیوا جان. ساحل جون با تشکر از وبلاگ مفیدتون یک سوال دارم.من دخترم مهد میره گروه سنی 3-4 ولی خودش هنوز سه سالش نیست.چند روز گلایه می کنه می گه مامان همکلاسیام به من می گن کوچولو ولی من بزرگ هستم به نظر شما چه جوابی بهش بدم ؟؟؟البته حرف زدنش و درک و فهمش خیلی بالاست طوری که روز ثبتنام مدیرشون فکر کرد نزدیک 4 سالشه ولی هیکلش کوچولو و ظریفه.کلا وقتی بهش گفته می شه کوچولو یا فسقلی با ناراحتی و اخم می گه من بزرگم کوچولو نیستم.حتی تو تاکسی ، تو خیابون که مردم ذوقش می کنن می گن کوچولو چطوری می گه من بزرگم کوچولو نیستم و خیلللللللللللللییییییییی ناراحت می شه. لطفا راهنماییم کنید چکار کنم؟؟؟/متشکرم


ممنون ترانه عزیز. همونطور که میدونی سن نزدیک 3 سالگی اوج استقلال و خودمختاری و شروع لجبازی بجه هاست. مرتب میگن ما بزرگیم و بچه نیسیتیم. اینها کاملا طبیعی هست. بهش بگو شما بزرگی و کم کم بزرگتر هم میشی. در مسوولیتهای خونه شریکش کن کاری که بتونه انجامش بده. و از الان بهش بگو همیشه به حرفهای اطرافیان اهمیت نده و متوجهش کن نمیشه نظر مردم رو اونطور که اون میخواد عوض کرد. و بگو کلمه کوچولو به معنی این نیست که اون کوچولو هست اون خیلی متفکر و بزرگه و خیلی خوب فکر میکنه فقط کمی جسما کوچولو هست. موفق باشی عزیزم.
اشمثا
16 دی 91 14:14
بزودی کتاب شعرهات انشاا چاپ بشه دختر هنرمند D>


ممنون عزیزم.
مامان شراره(راحله عباسی)
19 شهریور 93 17:12
آفرین خواب و زندگی رو هردو رویا دونسته و گذرا ولی این عالیه که زندگی رو دوست داره و رویای زیبا ، زندگی هیواست آفرین پر مغز بود شاعر جوان
ساحل
پاسخ