هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه سن داره

هیوای آسمانی من

بازی فکری

1391/3/11 17:45
نویسنده : ساحل
1,684 بازدید
اشتراک گذاری

اینها چمد بازی فکری هستند که فکر کردم برای همه جالب هست. اولی رو در بچگی هیوا من خودم درست میکردم. چند جسم رو میذاشنم میگفتم ببینه بعد یکی رو برمیداشتم و باید حدس میزد کدام نیست. این یکی تقویت حس لامسه و حدس زدن هست. و کلی بازی خلاق دیگه که باهاش میشه انجام داد. قصه گویی توسط انتخاب چند تکه. بدین صورت که چند تکه رو انتخاب میکنه بعد میخوم ازش قصه ای در مورد اونها بگه...

بازی فکری

این کیسه ای هست که اجسام درش ریخته میشه..هیوا درستشو با چشمهای بسته در کیسه میکرد و حدس میزد با لمس اون شی ء که میتونه چی باشه...

اینهام تکه های درون کیسه هستند از جنس فوم...

یک کارتهایی هم هست مهع شکل خالی این اجسام رو کشیده اون کارتها رو میدیم به کودک و میخوایم شکل اون رو از درون میسه پیدا کنه...

بازی بعدی

پازل...

خوب باشید.

پسندها (1)

نظرات (3)

حسنا مامان ایلیا
12 خرداد 91 17:36
سلام ساحل جان بازی های قشنگی با دختر جونی می کنی ان شاالله همیشه سالم باشین


مرسی عزیزم.
مهدیه
16 خرداد 91 16:21
ساحل جون
ممنون بخاطر اموزشهای خوبت.من هم با دخترم شروع به خواندن زبان کردیم.
همیشه سالم وموفق باشی


خواهش میکنم عزیزم. موفق و شاد باشید.
زهرا خیراندیش
17 خرداد 91 15:07
ساحل عزیز سلام

یه چند وقتی میشه که دارم تاپیک مادرکافی رو که این همه براش زحمت کشیدی میخونم ولی هنوز هم خیلی مونده تا تموم بشه. دیروز به قسمت روز مادر و خاطرات بترداری رسیدم که مال شما رو خوندم و اشکم دراومد چقدر با احساس مینویسی و چقدر با احساس هستی. منم مادر 1 پسر 13 ماهه هستم و با کلی مشکلات درس خوندن و سرکار رفتن. هیچ وقت هم نمیتونم مثل تو بنویسم فکر کنم و رفتار کنم. ولی واقعا بهت تبریک میگم که اینقدر با معلومات و سنجیده عمل میکنی.و اینقدر بی آلایش و راحت و بدون خودخواهی سعی در مشکل بقیه داری.
کارهای قشنگ یگانه دختر نازت با اون نگاههای خاصش واسه داشتن مادری مثل توئه. (ببخشید میگم تو) چون خیلی خودم را بهت نزدیک میدونم با اینکه هیچ وقت ندیدمت.
از صمیم قلب امیدوارم موفق باشی و البته سالم و سالم و سالم در کنار گل دختر قشنگت.


زهرای عزیزم سلام. اول از همه بسیار از آشناییت و نزدیکی باهات مسرورم. در این چند سال کلی دوست نادیده دارم که زندگیم پر از یاد و گفته ها و دعاهای خوبشون هست. تو هم از امروز دوست خوب منی. من کلا ادم راحتی هستم و خوشحالم تو هم باهام راحتی. مرسی از وقتی که برای خوندن نوشته هام میکنی. از کودکی شعر مینوشتم و نوشته های ادبی. یجورایی زندگیم با این کلمات درهم امیختست. و لطف تو و بقیه دوستان واقعا بهم انرژی و نیروی چندین برابر میده. احساس میکنم وظیفم هست انچه که میدونم رو در اختیار همه قرار بدم. اگر اینطور زندگی کنم در اینده دخترم هم اینطور بزرگ میهش و معنی درست کمک به دیگران رو عمیقا باور میکنه. مرسی از حرفهای شیرینت در باره هیوا. من هم ارزو میکنم همواره کنار پسر نازت و همسرت زندگی سرشار از لحظات خوب و دقایق ارام داشته باشی. مطمئنم مادری نمونه و کافی هستی. از اشنایی باهات خوشوقتم. به امید دیدار عزیزم.