نقاشی و طبیعت گردی.
سلااااااااااااااااااااااااااام.
میدونم که همه اینقدر مهربونید که من رو بخاطر غیبت کبری میبخشید. اگر بگم چقدر گرفتارم کم گفتم. فقط بگم شبها تا نیمه شب درگیر نوشتن کتابم...صبح ها ادیت میکنم و اینترنت رو میگردم. به کارهای اداری میرسم گاهی تا ساعت 2 بیرون هستم. عصرها کلاسها و برنامه های شخصی هیوا جانم. آشپزی و همسر داری هم هست :) هفته ای دوشب فیلم میبینم فعلا ژانر وحشت :) ساعاتی که هیوا در کلاس هست کفش میپوشیم و پیاده روی میکنیم :) ظهرها کتاب میخوانم. خیلییییییییییی کار داشتم. کار نوشتن کتاب تمام شود یک هفته استراحت دارم و بعد ترجمه کار بعدی .
خوب چند تا پست باید بگذارم. اولی دو تا نقاشی زیبای هیواست
این چشمهای درشت و شیطان چشم هیواست. خودش را کشیده و خواسته از خودش هم عکس بگیرم
این دو ، دو شخصیت کارتون دختر توت فرنگی هستند. تمشک و توت فرنگی. :)
و مقوله کافی شاپ رفتن ما هنوز ادامه دارد. من هر چقدر گرفتار باشم شب خوابم نمیبرد اگر بدانم آن روز لحظه ای با هیوا لااقل حرف نزدم. از هر فرصتی استفاده میکنم. البته هیوا کم نمیاورد مدام در حال حرف زدن است. وقتی اشپزی میکنم. وقتی در ماشین هستیم. وقتی در حال خوابیدن است. راستی بگویم هیوا شبها خودش میخوابد. بعد از خواندن کتاب البته با چراغ روشن بخواب میرود و من بعد از اتمام کارهایم به اتاقش میرم اما بزودی قرار شده من کلا به اتاق خودمان بروم و بخوابم. من راضی و خوشحالم. شبها که میخوابد میداند حتی اگر خوابش نیاید که می آید :) اجازه ندارد بیرون بیاید برای همین گاهی چندین کتاب را خوانده و نگاه کرده و خوابش برده است. من با همسرم فیلم میبینیم و میوه میخورمی و چای و دمکرده :) و بحث و حرفهای جدی :) ساعات واقعا دلپذیری است .
خوب دیروز ما بدون ماشین رفتیم کلاس موسقی. شیراز واقعا گرم است.مثلا دیروز 42 درجه بود . وایییییییییی. ما با تاکسی رفتیم و وقت برگشتن پیاده روی کردیم در خیابان چمران. یکی از زیباترین خیابانهای شیراز است. هیوا خواست قهوه بخوریم رفتیم یک کافی شاپی که کمی روی کوه است :)
دخترک ما روز بروز عوض میشود. رفتار زنانه و حرکات بسیار دقیق تر. این روزها باید خیلی حواسم به صحبتهای دیگران و بازیهایی که با دوستانش میکند باشم. واقعا در انتخاب دوستان باید دقت کرد. یک چیزهایی میبینم از این بچه ها!!!!!!!!!!!!!1 فقط ارتباط صمیم بین مادر و فرزند میتواند همیهش او را از خطر منحرف شدن نجات دهد. خوشحالم هیوا بدون پرسشی از طرف من خودش همه چیز را به من میگوید. میدانید که از بچه نباید زیاد سوال کرد. خوب اینهم میگذرد :)
با پست بعدی برمیگردم. شاد باشید. راستی در این روزها فرصت یک بستنی و قهوه خوردن را با دردانه تان از دست ندهید. روزهایی که فقط او باشد و شما و طبیعتی زیبا و خدایی که در همین نزدیکی است :)
خوب باشید و از این روزهای خوب کودکی لذت ببرید کودک شوید بخندید بدودی باز یکنید و حتی جیغ بزنید. من هم میزنم خیلیییییییییییییی خوبه خیلی .
موفق باشید.