پیشرفت در خواندن حروف.
پرنده آه فقط یک پرنده بود
این اسم شعری از فروغ هست که من و هیوا دوستش داریم و کلماتی آسانتر داره . امروز اتفاق عجیبی افتاد . از نظر من مادر انهم از نوع احساستی :)
برگه های پرینت شده شعر رو گذاشته بودم که کلکات رو ببرم و بچسبانم بر روی مقوا . چون هیوا هفته دیگه مرحله سوم رو تمام میکنه. باور کردنی نیست دخترم هفته های پیش شدیدا از خواندن فرار میکرد و امروز من این پیشرفت رو دیدم و با بازیها و صبر کردن و قطع آموزش برای ک هفته اینقدر زود پیشرفت کرد. البته اضافه کنم من بسیاری از افعال رو از دید خودم حذف کردم و فقط افعال کاربردی و کلمات دیگر رو کار کردم. :)
هیوا برگه رو برداشت و نشست روی مبل . بخاطر زلزله دیشب من نذاشتم بره مهد و خونه بود و میخواستیم بریم براش اسکیت بخریم :)
این نوشته ما بود
یک برگه دیگر بود با این کلمات :
" بهار " " آمده " " پرید " " آفتابی "
هیوا نشست و دستش را زیر کلمه " آمده " کشید و یکی یکی حرفها را خواند : آ م د ه و با ذوق گفت
" مامان آمده "
من کلی جیغ زدم و بغلش کردم. خیلی خوشحال بودم. میدانید چرا ؟ چون همیشه و همیشه دغدغه من این بود که این تکرار کلمات تا کی ادامه دارند و چه زمانی بچه ها با خواندن حرفو میتوانند کلمه هایی نا آشنا را بخوانند . و امروز دیدم باید صبور بود و به ذهن بچه ها فرصت شناخت ناخودآگاهانه حروف و صداها را داد .
بعد با همین شیوه بقیه را خواند بهار....ایوان.....لب...
البته صداها را نمیداند مثلا نمیداند ل در " لب " رفعه دارد . اما من کمکش کردم و خیلی از کلمات را خودش خواند .
بعد کلمه جدید تراشه ها " باد " را آوردم و براحتی آن را خواند. برای اولین بار و بعد " ناراحت " را.
کلا بعد از وقفه هفته پیش خیلی با علاقه و زود کلمات را یاد میگیرد و جمله سازی میکند و کلمات پیشین را هم میخواند و همچنان منتظر خواندن کتاب است . کلمات مغازه هار ا میخواند و هفته دیگر وارد مرحله آخر میشود.
جایزه پایاین مرحله سوم و جشنش را برایتان حتما خواهم گذاشت. بهر حال امروز من متوجه شدم صبر کردن ، آرامش و هدیه دادن به اندازه و خلاقیت و بازی و اشعار جدید چقدر در روند بچه ها موثر است.
برای هیوا خوشحالم. برای همه بچه های با سواد خوشحالم. از جناب زمانی سپاسگزارم. و امیدوارم همه ما مادران با کمک خود و خلاقیت خود و روحیه کودکان خود به تراشه ها برای بهتر بودن کمک کنیم.
خوب باشید.