هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

هیوای آسمانی من

ما مادر هستیم.

1392/1/16 22:26
نویسنده : ساحل
1,430 بازدید
اشتراک گذاری

تعطیلات تموم شد . با تمام خوبیها و بدیها. بدی بخاطر طولانی بودنش. دخترم در این نوروز خاله هاشو دید و چند روزی با اونها گذروند. عمه هاشو بیشتر دید . جاهای دیدنی رو دید. بیشتر باهم وقت گذروندیم...کارهایی که تصاویر و توضیحاتش رو میذارم بزودی. و فردا داره میره مهد . :)

خب وقتی بچه ها کوچک هستن دوست داری بزرگ بشن و فکر میکنی کارت خیلی کمتر میشه...شبها بعد از برنامه شام و تموم شدن پخت و پز به یمن ماشین ظرفشویی نمیخواد دستی به آب بزنم البته گاهی هوس شستن میکنم و میشویم. :) بعد بساط چایی با نباتهای طعم دار را فراهم میکنم و یک شب در میان جوشانده گیاهی با گلاب و نبات را . :) همانطور که هیوا سرگرم نقاشی است میروم به اتاق و تختش را آماده میکنم. عروسکهایش را برمیدارم و پرده اتاق را میکشم و رختخواب خودم را پهن میکنم . لباسهای روز بعد را در ایام مهد با انتخاب خودش آماده میکنیم و کیف کوچولویش را . بعد غذای فردایش را در ظرف میریزم و تغذیه میان روزش را . بعد هیوا مسواک میکند و اغلب با خوبی و خوشی و گاهی با اکراه و سختی :) میرویم در اتاق و کتاب میخواتیم و میبوسیم و شب بخیر و بیرون می آیم. حدود نیم ساعت طول میکشد تا هیوا بخواب رود و سکوت خانه را فرا میگیرد. کمرم درد میکند...خسته ام و خواب آلود اما گوش کردن به سکوت به سختی اش می ارزد. چای میخورمی و با همسر کمی حرف و برنامه تی وی و کتاب و گاهی هم هیچ کدام از آنها...

بعد میروم و میخوابم برای صبح بعد که اکثرا همیشه شلوغ و پر برنامه است. وقتی بچه ها بزرگ میشوند کارها و برنامه هایشان هم بیشتر است و مادر همیشه باید باشد سرخال باشد خسته باشد بیمار یا سالم همیشه هست . 

و برای داشتن چنین گلدانه ای پاک و زیبا خستگی با دیدن چشمهایش برای همیهش پر میکشد...دختری که تا دیروز کودکی کوچک و شیرخواره بود و امروز همدم و بلبل کوچک من است...برای مادری که تنها امیدش دیدن روی زیبای توست عزیزم دخترم...بزرگترینم....

عزیزم...

 

و فردا شروع دوباره ایست در سال جدید .

جگر گوشه ام....با تو با تو اگه باشم وحشت از مردن ندارم...لحظه هام پر میشه از تو وقت غم خوردن ندارم.

خوب باشی....

 

پسندها (1)

نظرات (3)

مامان سجاد
17 فروردین 92 6:50
سلام ساحل جان
امید وارم شما و هیوا سالی پر از موفقیت را شروع کنید و شاد باشید ئمن وبلاگ هیوا را دوست دارم اغلب بعد از خواندن دچار عذاب وجدان شدیدی نسبت به پسرم میشم که تقریبا همسن هیواست موفق باشی مادر نمونه


سلام دوست عزیزم. ممنون از لطف شما. اصلا عذاب وجدان نداشته باش. هر مادری بنا بر وضعیت روحی و توان خاص خودش بخوبی با بچش پیش میهر. و یوقتایی هیچ کری نکردن یعنی همه کار کردن. موفق باشی و همیهش سالم و شاد. شاد بودن مهمترین کاریه که مادر میتونه بکنه.
سوری مامان زهره
18 فروردین 92 1:40
دلم برای این روزهای دخترم تنگ میشه! تا کوچیکن مال مال خودتن اما بزرگ که بشن، اول مال خودشونن........
مهرشاد
26 فروردین 92 19:26
سلام

عالییییییییییییییییی بود خیلی از وبلاگتون خوشمممممممممممممممم امد ماچ ماچ


ممنون.