سفر به دبی
سلام دوستان عزیزم. ما برگشتیم. و من با خوندن کامنتهای خوبتون حسابی شرمنده شدم. ببخشید که وقت جواب دادن رو نداشتم اما به مرور جواب میدم به همه عزیزانم. در این سفر خیلی چیزها رو یاد گرفتم. باور کنید. مهمترینش این بود که در مادر کافی هم نوشتم. من فکر میکردم باید بیشتر برای هیوا وقت بذارم اما اونجا زندایی بنده که مدیر مدرسه هستند در انگلیس خیلی صحبت کردند و یک بازدید هم از مدرسه ای داشتیم. میدونید فهمیدم خیلی زاید برای هیوا وقت میذارم !!!!!!!!!!!!!! اونجا مدام زنداییم به من میگفت تو باید برای هیوا برنامه بذاری تو باید بگی امروز برنماه چیه و تو میخوای چکار کنی نه اون. میگفت بچه ها در انگلیس اینطور نیستن که مادر بشینه ببینه چی میخوان. مثلا اگر تو دوست داری بری کنار دریا و هیوا دوست نداره باید بری و اونهم باید بیاد. نمیدونم چقدر درسته اما سعی میکنم تعادل رو رعایت کنم. میدونید در باب اموزشهای ریاضی و شیچیدا و مونتسوری زیاد نباید تمرکز کنیم. میگفتند اگر لازمه روی نیمکره بچه ها کار بشه بازی خودش اینکارو بطور خودکار انجام میده!!!! و کتاب خوندن بهترنی راهه. درباره مونتسوری هم همینطور. خوندن هیوا خیلی براشون جالب بود و اینکه هیوا چقدر با لذت اینکارو میکنه و خودش نوشتن رو شروع کرده. با خوندن از سن 4 سالگی به بالا موافق بودند و زبان دوم از 2 سالگی. من تصمیم گرفتم ادامه بدم به این کارها. اما برای ریاضی و علوم و این چیزها هر وقت خود هیوا خواست انجامش میدم. :) هیوا کتاب دوم رو شروع کرده و خیلی خوب پیش میره. کتابهاشو میاره و کلماتی رو که بلده میخونه. برای انگلیسی یک معلم نیتیم عالی گرفتم هفته ای یک بار باهاش کار میکنه. دوستان درباره مونتسوری پرسیده بودند و خواسته بودند اموزشهارو بصورت هفتگی براشون بذارم. واقعا دوست دارم اینکارو بکنم. و داریم با یکی از دوستای خوبم ترتیب یک سایت رو میدیم که من مطالب جزوه هامو مستقیم میذارم اونجا. امروز چند تا از عکسهای هیوارو میذارم و بزودی با دو اموزش تربیتی برمیگردم.
شادم که در شرار تو میسوزم
عزیزم....به شب یلدا نزدیک میشویم. امیدوارم تمام بچه ها روزی بتوانند طعم خوب داشتن خانه و مادر و مهربانی را بچشند. دوستت دارم بیکران. وقتی رفتیم کنار دریا گفتی " مامان اندازه این درای دوستم داری " ؟
" گفتم اره و کلی دریای دیگه اندازه همین "