هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

هیوای آسمانی من

سفر به دبی

1391/9/28 17:27
نویسنده : ساحل
2,232 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان عزیزم. ما برگشتیم. و من با خوندن کامنتهای خوبتون حسابی شرمنده شدم. ببخشید که وقت جواب دادن رو نداشتم اما به مرور جواب میدم به همه عزیزانم. در این سفر خیلی چیزها رو یاد گرفتم. باور کنید. مهمترینش این بود که در مادر کافی هم نوشتم. من فکر میکردم  باید بیشتر برای هیوا وقت بذارم اما اونجا زندایی بنده که مدیر مدرسه هستند در انگلیس خیلی صحبت کردند و یک بازدید هم از مدرسه ای داشتیم. میدونید فهمیدم خیلی زاید برای هیوا وقت میذارم !!!!!!!!!!!!!! اونجا مدام زنداییم به من میگفت تو باید برای هیوا برنامه بذاری تو باید بگی امروز برنماه چیه و تو میخوای چکار کنی نه اون. میگفت بچه ها در انگلیس اینطور نیستن که مادر بشینه ببینه چی میخوان. مثلا اگر تو دوست داری بری کنار دریا و هیوا دوست نداره باید بری و اونهم باید بیاد. نمیدونم چقدر درسته اما سعی میکنم تعادل رو رعایت کنم. میدونید در باب اموزشهای ریاضی و شیچیدا و مونتسوری زیاد نباید تمرکز کنیم. میگفتند اگر لازمه روی نیمکره بچه ها کار بشه بازی خودش اینکارو بطور خودکار انجام میده!!!! و کتاب خوندن بهترنی راهه. درباره مونتسوری هم همینطور. خوندن هیوا خیلی براشون جالب بود و اینکه هیوا چقدر با لذت اینکارو میکنه و خودش نوشتن رو شروع کرده. با خوندن از سن 4 سالگی به بالا موافق بودند و زبان دوم از 2 سالگی. من تصمیم گرفتم ادامه بدم به این کارها. اما برای ریاضی و علوم و این چیزها هر وقت خود هیوا خواست انجامش میدم. :) هیوا کتاب دوم رو شروع کرده و خیلی خوب پیش میره. کتابهاشو میاره و کلماتی رو که بلده میخونه. برای انگلیسی یک معلم نیتیم عالی گرفتم هفته ای یک بار باهاش کار میکنه. دوستان درباره مونتسوری پرسیده بودند و خواسته بودند اموزشهارو بصورت هفتگی براشون بذارم. واقعا دوست دارم اینکارو بکنم. و داریم با یکی از دوستای خوبم ترتیب یک سایت رو میدیم که من مطالب جزوه هامو مستقیم میذارم اونجا. امروز  چند تا از عکسهای هیوارو میذارم و بزودی با دو اموزش تربیتی برمیگردم.

 

دبی

 

دبی

دبی

 

دبی

 

شادم که در شرار تو میسوزم

 

 

عزیزم....به شب یلدا نزدیک میشویم. امیدوارم تمام بچه ها روزی بتوانند طعم خوب داشتن خانه و مادر و مهربانی را بچشند. دوستت دارم بیکران. وقتی رفتیم کنار دریا گفتی " مامان اندازه این درای دوستم داری " ؟

" گفتم اره و کلی دریای دیگه اندازه همین "

 

 

پسندها (1)

نظرات (11)

مامان سارا...(دردونه جون)
28 آذر 91 20:05
ساحل عزیزم خیلی موافق اینگونه جبر برای بچه نیستم بچه ها هم احساسی مثل ما بزرگتر ها دارند ما هم دوست نداریم بهمون چیزی تحمیل بشه شاید زورش نرسه و تسلیم بشه و هر کاری بگی بکنه ولی در دلش احساس می کنه استقلالش سلب شده و احساس می کنه تحقیر شده به خاطر همینه که بعضی بچه ها در سنین بلوغ بسیار سرکش می شن و دیگه حریفشون نمیشه شد آنها به صورت خیلی ناهوشیار به مقابله بر میان .
این هم درست نیست که خودمون را نادیده بگیریم و فدا بشیم. بهترین راه یک راه برنده برنده هست نباید وارد جنگ قدرت شد و بچه را نادیده گرفت..پدر و مادر و بچه باید با هم رشد کنند و انسانیت همه ی اعضای خانواده باید با هم بیاد بالا و رشد کنه.
این نظر منه عزیزم

نظرت کاملا درسته عزیزم. دربارش نوشتم. باهات کاملا موافقم. منهم موافق نادیده گرفتن خواسته های معقول بچه ها نیستم. دقیقا تمام حرفات رو قبل از خوندن نوشتم جالبه
مامان سارا...(دردونه جون)
28 آذر 91 20:07
راستی داشت یادم می رفت عکس های هیوا جون خیلی زیبا شده خوشحالم سفر بهتون خوش گذشته ظاهرا هوا خیلی عالی بوده
اینجا انگلیسه؟


ممنون زهرای عزیزم. اره هوا خوب بود درست مثل اردیبهشت شیراز. نه عزیزم دبی هست.
مصی
28 آذر 91 20:49
سلام عزیزم همیشه به گشت ایشالا. من هم با نظر زندایی تان تا حدودی موافقم ( اینکه باید ما برای بچه برنامش رو مشخص کنیم) البته تا حدودی.
من فکر میکنم این م.ضوع جای بحث زیادی داره و میشه یک هفته رو در مادر کافی بهش اختصاص داد.همیشه خوش و خرم باشید.


سلام دوست خوبم. بله در پست جدید در بارش نوشتم کاملا . حتما اینکار رو در مادر کافی میکنیم. ممنون باز هم.
هیراد و عمه لیلاش
28 آذر 91 21:36
سلام و یه خواهش کوچولو من در مسابقه سوگواره محرم اتلیه سها به رای شما نیاز دارم لطفا به وبلاگم بیایید ادرس مسابقه لینک در قسمت پست ثابت میباشد قول میدم ٣٠ ثانیه بیشتر از وقت نازنینتونو نگیره منتظرکمکتون هستم دوستای خوبم راستی اگر قبلا به کوچولوی دیگه ای رای دادید میتونید دوباره برید و به هیراد جون رای بدید
حسنا
29 آذر 91 11:59
سلام عزیزم خوشحالم که بهتون خوش گذشته امیدوترم همیشه شاد باشید هیوا گلی راببوس


ممنون حتما عزیزم.
زهرا(مامان پارسا)
29 آذر 91 15:10
سلام سحر جان خوشحالم كه برگشتي و از عكسهاي هيواي نازنينم كه يكي از يكي زيباتر شده پيداست كه بهتون خوش گذشته واقعن خوشحالم. اميدورام دوباره با دانسته هات من و بقيه رو مشعوف كني.منتظريم.


سلام زهرای عزیزم. ممنونم ازت. لطفت بیکرانه عزیزم.
رعنا
2 دی 91 0:09
سلام ساحل عزیز
رسیدن به خیر و همیشه به سفرهای خوش


سلام رعنا جان .ممنون عزیزم. بهمچنین دوستم.
بهناز مامان نازنین
2 دی 91 1:17
همیشه به سفر خوشحالم که خوش گذشت


ممنون بهناز خوبم.
مامان آنیسا
8 دی 91 16:43
ماشالا به این عروسک خوشتبپ
moones
10 دی 91 15:41
خیلی دخترتون نازه
خدا براتون حفظش کنه
منم اپم بیا


ممنون دوست خوب
هاله
16 دی 91 14:33
حق با زنداییت هست اما کی میتونه اجرا کنه به من هم میگند اینقدر حساس نباش ولی به هر حال حس و عاطفه مون به منطق گاهی میچربهه ای