هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

هیوای آسمانی من

دختر عزیز من.

1391/9/15 16:53
نویسنده : ساحل
1,950 بازدید
اشتراک گذاری

سلام. دیروز هیوا ی گلم رو بردم روانشناس. برای اضطراب جدیدش در مهد. خانوم رواشناس یک ساعت رو با هیوا گذروند بعد من رفتم توی اتاق و چیزهایی گفت نمیدونم چطور جلوی گریمو گرفتم بگذریم. 

میگفت هیوا بیشاز سنش بسیار بیش از سنش میفهمه و میدونه و بالاتره و تو نباید دیگه جلوتر بری. مینویسه میخونه انگلیسی مونتسوری و خیلی چیزهای دیگه. اما هیوا خودش انتخاب کرده. من باید چه کنم؟ هیوا بازی میکنه شاده راحته خوب حرف میزنه عاشق زبان هست عاشق پروزه های علمی عاشق آزمایش و علوم. هنر و موسیقی شعر و نمایش من بگم نمیتونم؟ ما بیشتر اموزشهامون رو با نمایش انجام میدیم. ریاضی و علوم رو با بازی. نمیدونم قراره چی بشه. امیدوارم بیشتر از این دجار گیجی نشم. 

جشن امسال عید در مهد نمایش آلیس در سرزمین عجایب هست. جالبه. اما این انیمیشن خیلی خیالی و غیر واقعی هست. میدونید که نویسندش تحت تاثیر ماری جوانا بوده. واقعا توهمی هست این کارتون. :))))

سعی میکنم جمعه هم بیام. خوب باشید.

پسندها (1)

نظرات (6)

فروغ(رد پاهایم)
15 آذر 91 18:37
سلام سحر عزیز
راستش من خیلی وقته که میخونم وب شما رو و خیلی وقته که میخواستم چیزی بگم اما جلوی خودم رو گرفتم چون اهل دخالت در مادری کردن کسی نیستم اما حالا که خودتون اینجا درموردش نوشتی بهتر دیدم بگم و امیدوارم که حمل بر دخالت نشه
سحر جان میدونی وقتی ما زندگی تو یه کشور رو با همه ی قوانینش حالا چه خوب و چه بد(متاسفانه در کشور ما بسیار هم پر ایراد هست) انتخاب میکنیم نمیتونیم تو تربیت بچمون خلاف جهت اب شنا کنیم(منظورم حیطه ی آموزشی هست)سحر جان وقتی علم اموزی سن خاصی براش درنظر گرفته میشه از نظر من بهتره که بمونه برای همون موقع جلو رفتن از سن بچه و اشباع کردنش از اطلاعات تا یه جایی خوبه و باید به مادری مثل شما آفرین گفت اما باید تا یه جایی باشه که وقتی بچه تو اجتماع قرار میگیره دلزده نشه!وقتی تو محیطی قرار بگیره که هیچ چیز جدیدی براش نداشته باشه دلسرد میشه و کم کم خودش رو از همسالانش جدا میکنه چون حس میکنه فرق داره و گوشه گیر میشه به مرور
فرزند ما تو اجتماع زندگی میکنه و ما نمیتونیم این نکته رو فراموش کنیم
من تاپیک تراشه های الماس و مادرکافی رو میخونم و بسیاااااااااار استفاده میکنم ار تجربیات عالی شما و سایر دوستان البته خاموش چون بچه ندارم هنوز و تجربه ای ندارم که بخوام به اشتراک بذارم و در ضمن اهل دخالت در مادری کردن کسی هم نیستم چندین بار وقتی صحبت های شما و مسیحای عزیز رو در حمایت از این طرح تراشه های الماس دیدم خواستم بگم اما باز جلوی خودمو گرفتم تا الان
من خودم هم بچه که بودم مادرم بهم همچین چیزی رو آموزش داده بود اما در حد اسم و فامیل و چند کلمه ی دیگه که فکر میکرد شاید لازمم بشه و من فکر میکنم در همین حد واقعا کفایت میکنه
تو بستگان ما پسربچه ای بود فوق العاده باهوش تو 5 سالگی مادرش بهش خوندن و نوشتن یاد داد و خیلی چیزهای دیگه که بعدها باعث شد این بچه از مدرسه و همسالانش دلزده بشه و حتی نتونه یه موفقیت نسبی رو کسب کنه البته بدون شک ما شاهد موفقیت هیوای نازنین خواهیم بود و قصدم نگرانی شما نیست فقط به نظرم آموزش های بیش از حد گاهی کار رو خراب میکنه چیزی باقی بذارید که کودک بتونه از اجتماع دریافت کنه و خودش دنبالش بره
من اصلا و ابدا با اموزش خواندن و نوشتن موافق نیستم به نظرم رو زبانش کار کنید نقاشی کتاب خوندن و دیدن و شناختن و درک محیط پیرامون ومهمتر از هرچیز دیگه ای کمکش کنید که شاد باشه بخنده و لبریز باشه از شور زندگی
باز هم عذر میخوام سحر عزیز این چیزیه که من فکر میکنم و قصد دیکته کردنش رو به هیچ کس ندارم کامنتم رو دوستانه و خواهرانه تلقی کنید پاینده باشید

عزیزم یک نظر بالا هست از خانومی به اسم نسیم خیلی خندم گرفت از نظرات ایشون که زیاد بود و وقیحانه و پاک کردم. نگران نباش و اون رو هم بخون. شاید من در نوشتارم زیاده روی کردم. اما هیوا کودکی شادی داره. بازیگوشه و خیلی زیاد بازی میکنه. هر نوع بازی بگی. هیوا فقط هفته ای یک روز اموزش داره اونهم فقط با بازی. امروز با مربیش صحبت کردم و خانوم بسیار دقیقو با محبتی هست قرار شد چیزهایی رو که هیوا از من میخواد براش به مهد ببرم و اونجا کنار بقیه اموزش ببینه. سوالات هیوا درباره مرگ کاملا طبیعی هست کاملا. در سن 3 سالگی تا 5 سالگی بچه ها ترس از دست دادن والدین رو دارن بخصوص اونهایی که دقیق تر و حساس تر هستند. درسته هیوا زیاد فکر میکنه و بیشتر از سنش میفهمه اما نقل قول دکتر از این موضوع منفی نبود. خیلی مثبت بود. هیوا بخاطر پیشینه خانوادگی ما اینطوری هست و ذاتا خیلی خیلی خوب حرف میزنه برای خودش سخنوری هستش ) حس کردم شاید همه فکر کردید هیوا دائم در حال خوندن و اموزش هست. نههههههههههههههه. ما خیلی کارها میکنیم. دویدن بازی قایم موشک وسطی توپ بازی..کتاب خوندن...هر بازی که فکر کنی. در حمام رنگ بازی میکنیم کلاژ نقاشی که عشق هیواست. من تمام اینهارو در وبلاگ نوشتم دارم. میدونی حس میکنم شاد نباید این چیزهارو مینوشتم . اصلا منظورم به شما نیست شما بسیار فهمیده و محترم هستید. تقصیر از منه. حتما یک پست دیگه میذارم. ممنون از نگرانیت. مطمئن باش هیوا کودکی شادی داره و اگر زیاد میفهمه این ذاتش هست و من از این بابت خرسندم فقط همیهش بهش یاد میدم چیزهایی رو که ناراحتش میکنه در موردش با من صحبت کنه و چیزی رو درون خودش نریزه. باز هم ممنونم. شاد باشی عزیزم.
مامان طلا
16 آذر 91 0:06
ساحل عزیزم خوشحال باش از نعمتی که خداوند در دامنت نهاده و بهت تبریک میگم به خاطر داشتن هیوا امیدوارم روزی قله موفقیتش رو برامون به نمایش بذاری حتما موفق میشی عزیزم .


ممنونم از ته دل عزیزممممممممممم
مامان ترمه
16 آذر 91 15:29
امیدوارم هرچه زودتر مسئله ات حل بشه
به هر صورت بچه ها تحت تاثیر محیط و یکسری عوامل دچار بحران میشند
اما بچه ای که این همه سرگرم هست و رقص و موسیقی جزو زندگیش شده نباید به این راحتی ها دچار مشکل بشه


ممنون عزیزم. مشکلش فقط اضطراب جدایی بود. برای دور شدن از من. و این بخاطر یک مساله بود که در تابستون برای من اتفاق افتاد تاثیرش هنوز روش بود. هیوا دختر حساسی هست و اون اتفاق بد برای من هنوز گاهی اذیتش میکنه. خیای خوب شده. ممنون. دعا کن بتونه جدا از من بخوابه. کلا خیلی خیلی عاطفی هست این بچه. )
مامان ترمه
16 آذر 91 15:39
با نمایش کار کردن که واقعا عالیه حتی روانشناس توصیه میکنه اعتقاد دارند که بهترین رو ش اموزشی هست / ولی من متوجه نشدم اشکال این کار در روش تربیتی شما چی بوده..شاید بهتره به روانشناس دیگه ای مراجعه کنی یا شایدم من بد برداشت کردم.



عزیزم منظورم به این بود که کلا این انیمیشن رو کسی نوشته که تحت تاثیر مواد بوده. )))) روانشناس چیزی نگفت. من خنده دار بود برام انتخاب این کارتون برای بازی. همین
مسیحا
17 آذر 91 21:59
سحر عزیزم

دوست مهربانم
ای دورترین نزدیک ....

جایی خوندم : بگذاریم قبل از اینکه بچه ها 3 ساله بشن , اول 2 ساله باشن ! قبل از 4 سالگی ,3سالگی کنند و قبل از 5 سالگی , 4 ساله باشند ...

امیدوارم در مورد هیوا هم همین اتفاق بیفته و هیچ چیز در دنیا به آرامش و شادی "خردسالیش صدمه ای نزنه .و روزی برسه که من با افتخار بگم من با این دختر بچه ی بانمک ِ باهوش روزی در پارک نشستیم و با کلاغ ها پاستیل خوردیم

به غریزه ات اعتماد کن و بی خیال همه کاری رو که فکر میکنی و حس میکنی درسته انجام بده

مهسای خوبم میدونی که حرفات درست برام مثل حرفهای گاندی میمونه جدییییییییییی میگم. دقیقا همین تصمیم رو گرفتم. بچگی بدون اموزش. همین کار رو میکنم عزیزم. مریمناز عروسکم رو ببوس.
مامان فاطمه
26 آذر 91 23:16
سلام عزیزم
چند روزه که با وب شما آشنا شدم و خیلی از شیوه آموزش شما خوشم اومده . و بهتون به داشتن چنین دختر باهوشی تبریک میگم. به نظر من اصلا روند رو به رشد گلتو قطع نکن چون توانایشو داره من با نظرات فروغ خانوم که کامنت گذاشته کاملا مخالفم.کسی که استعداد داره که نباید جلوشه گرفت. تلاش کن ان شالله فرد بزرگی خواهد شد.به نظر منم باید به مشاور دیگری رجوع شود.انسانهایی هستند که در کودکی توانایی زیادی دارن وظیفه پدر و مادر بالفعل کردن تلنت های بالقوس عزیزم.
بازم بهت تبریک میگم


دوست خوبم ممنونم از حرفات. همین کارو میکنم. متشکرم از نگرانی و توجهت. خیلی ممنونم.