هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

هیوای آسمانی من

زبان

1392/3/31 16:51
نویسنده : ساحل
1,813 بازدید
اشتراک گذاری

نگاهي به دو زبانگيدوزبانگونگی

 بسياري از مردم درك كاملي از دو زبانگي ندارند. همچنين بسياري از والدين، معلمان و متخصصان علوم كودك نيز اطلاعات كافي درباه اين پديده ندارند و با ديد منفي به آن مي نگرند. وجود نگراني نسبت به اين پديده، بيشتر در جوامعي به چشم مي خورد كه اغلب بزرگسالان و به پيروي از آن كوكان جامعه، تنها با يك زبان آشنا مي شوند.  بنابر اين به دليل آن كه يادگيري بيش از يك زبان در چنين جوامعي براي همه محسوس نيست، درك آن نيز دشوار مي نمايد. از اين رو در چنين جوامعي تك زبانگي امري رايج و متداول و يادگيري بيش از يك زبان غير معمول و حتي نامتعارف به نظر مي رسد.

در دنياي امروز به خصوي در جوامع غربي بيشتر كودكان خود را در محيطي مي بينند كه افراد در آن با بيش از يك زبان تكلم مي كنند، طبق يك گزارش در سال1990، حدود يك هفتم جمعيت آمريكا(8/31 ميليون نفر) در خانه به زباني غير از انگليسي صحبت مي كنندكه شش ميليون نفر آنها كودك هستند. همچنين تنوع مشاغل در اقصي نقاط جهان و پراكندگي هاي حرفه هاي مختلف نيز سبب مي شود، والدين روز به روز به نياز هاي زباني خود و فرزندانشان آگاهي بيش تري پيدا كنند. در گذشته كوكان نسل دوم همواره تشويق مي شدند عادات، فرهنگ و زبان اكثريت جامعه را بپذيرند. اما امروزه با توجه به شناخت تفاوت هاي فرهنگي، مردم بيش تر علاقه مندند، با حفظ زبان و فرهنگ مادري، زبان ديگري را نيز به كودك خود بياموزند. زباني كه موجب غرور و هويت اخلاقي شان شود، از سويي ديگر يادگيري دو زبان بر مهارت هاي خواندن، روابط اجتماعي و توانايي هاي كودك در محيط آموزشي تاثير مثبت دارد.

در برخي جوامع دو زبانگي براي كوكان يك ضرورت به حساب مي آيد، نه يك انتخاب و اين والدين آنها هستند كه اين محيط را به آن ها تحميل مي كنند. براي كودكي كه در يك محيط دو  زبانه پرورش مي يابد، گريزي جز فراگيري دو زبان نيست.

دو زبانگي مي تواند دو امكان كاملا متفاوت براي كودك به بار آورد: اگر با شيوه صحيح صورت پذيرد، موجب بروز مزاياي زباني و اجتماعي فراواني در كودك خواهد شد، اما اگر والدين در ايجاد محيط مناسب زباني براي كودك غفلت ورزند، روند رشد زباني كودك در دو زبان ناقص باقي مي ماند.

 

طبقه بندي دو زبانگي

از ديدگاه بسياري از مردم، دوزبانگي به مفهوم توانايي تكلم و درك دو زبان است، اما بسياري از زبان شناسان با توجه به زمان آغاز دوزبانگي و نيز توانايي و ميزان تسلط زباني به انواع متفاوات دو زبانگي توجه دارند.

 

الف) طبقه بندي دو زبانگي بر اساس زمان شروع آموزش

1. دوزبانگي زودهنگام: طبق نظر كاترين كوهنرت (زبان شناس) و با مطالعه كودكان دوزبانه اسپانيولي-انگليسي به نظر مي رسد، هرچه فراگيري دو زبان كم تر باشد، فراگيري زبان در شرايط بهتري صورت خواند گرفت.

1-1 دوزبانگي همزمان:كودك هر دو زبان را همزمان فرا مي گيرد. كوهنرت مي گويد: مشكلات تكلم زباني در  صورت آموزش همزمان و در اوان كوكي تا حد زيادي كاهش مي يابد

1-2 دو زبانگي متوالي: آموزش زبان دوم پس از آموزش زبان اول آغاز مي شود. به نظر مي رسد روند آموزش در كوكاني كه به صورت متوالي به يادگيري دو زبان مي پردازند، قانونمند است و موارد استثنا در آن به ندرت ديده مي شود.

2. دوزبانگي دير هنگام: تلاش براي زبان دوم در بزرگسالي يا بعد از سن بحراني يا بلوغ است. دوزبانه هاي اين گروه همگي دو زبانه هستند.

 

ب) طبقه بندي دوزبانگي بر اساس ميزان تسلط زباني

گرچه نمي اوان سطح مشخص و تعريف شده اي را براي تعيين مقدار تسلط زباني دو زبانه ها ارائه داد اما برخي زبان شناسان دوزبانگي را از اين حيث به چهار گروه تقسيم مي كنند:

1- دو زبانگي غير فعال در اين حالت شخص بر زبان اول كاملا تسلط دارد و زبان ديگر را نيز مي تواند درك كند، ولي توانايي صحبت كردن به آن زبان را ندارد.

2- دوزبانگي غالب : در اين حالت فرد در يكي از دو زبان(به احتمال قوي زبان مادري) تسلط بيش تري دارد. او در درك شنيداري زبان دوم با مشكل مواجه است.

3- دوزبانگي متعادل: فرد كم و بيش در هر دو زبان به يك اندازه تسلط دارد، اما الزاما توانايي گويشور هيچ يك از دو زبان را ندارد.

4- دو زبانگي همسان: فرد در هر وضعيت قادر است، هردو زبان را چون گويشور آن زبان تكلم كند و نمي توان بين او و گويشور زبان تفاوتي قائل شد. اين قطعي ترين نوع دوزبانگي است و در مباحث زبان شناسي نيز در بيشتر موارد اين نوع دوزبانگي مد نظر است. البته برخي زبان شناسان بر اين باورند، امكان اين كه يك فرد بتواند در هر دو زبان نظير هم باشد، وجود ندارد. مثلا به اعتقاد سگالوويچ دوزبانه ها در بسياري از لايه هاي زباني، در زبان اول خود قوي ترند. بنا به ادعاي وي طبق يك تحقيق تازه دانشمندان دريافته اند وقتي دوزبانه ها را در معرض محرك هاي زباني قرار مي دهيم، نسبت به زبان اول خود تحريكات سريع تري نشان مي دهند.

 

راهبردهاي كودك در روند دوزبانگي همزمان و متوالي

در خصوص برتري دو نوع متفاوت دوزبانگي همزمان و متوالي بين زبان شناسان اختلاف يظرهاي زيادي وجود دارد و هر كدام بر يكي از اين انواع تاكيد مي ورزند، ولي به نظر مي رسد، فراگيري زبان به هر شكلي كه باشد، اگر فرايندهاي آموزشي به كار رفته در آن صحيح باشد، هردو شيوه بسيار عملي و مفيد خواهند بود. اكنون به بررسي مختصري از اين دو شيوه آموزشي مي پردازيم:

اگر آموزش زبان پيش از سه سالگي آغاز گردد، كودك دوزبانه همزمان و اگر پس از سه سالگي شروع شود، كودك دوزبانه متوالي محسوب خواهد شد. روند رشد زباني در دوزبانه هاي همزمان و متوالي نيز مانند كوكان بك زبانه است. حتي شروع سن آمادگي براي فراگيري زبان براي كوكان تك زبانه و دوزبانه يكسان است (حدود هفت تا پانزده ماهگي) اما به لحاظ آماري اين امكان وجود دارد كه دوزبانه ها كمي ديرتر از تك زبانه ها تكلم را آغاز كنند. در دو زبانگي همزمان كودك با سه مرحله روبرو مي شود:

مرحله اول: در اين مرحله كودك واجد يك نظام زباني غير متمايز است. يعني داراي يك واژگان نا متمايز از كلمات هر دو زبان است.

مرحله دوم: در اين مرحله كودك نظام واژگاني متمايزي را به دست مي آورد. اما در اين مرحله اختلاط زباني بسياري در وي ديده مي شود. كودك در اين مرحله، ممكن است زباني را انتخاب كند كه ساختار دستوري ساده تري دارد و از آن به عنوان زبان غالب استفاده نمايد. اين مرحله براي كودك 2 سال طول مي كشد.

مرحله سوم: در اين مرحله سطوح واژگاني و نحو از يكديگر متمايز مي شوند. كودك در اين مرحله مي آموزد، با اهل هر زباني با زبان خاص خود سخن بگويد. كوك نخست موارد كلي را مي آموزد و سپس به فراگيري استثنائات مي پردازد.

 دانش ما از روند ابتدايي فراگيري زبان در كودكاني كه زبان دوم را در توالي زبان اول مي آموزند، بسيار ناچيز است. فقط اين را مي دانيم كه اين كوكان زبان دوم را به طور علمي مي آموزند.

سن آغاز دوزبانگي از سه سالگي شروع مي شود. در اين دو زبانه ها تسلط به زبان دوم ظاهرا در بزرگسالي افزايش بيش تري خواهد يافت. به خصوص اگر زبان دوم همان زبان جامعه باشد. طبق بررسي هاي انجام شده روي دوزبانه هاي آلماني-سوئدي، براي يكسان شدن مهارت زباني اول و دوم، به 4 تا 6 سال تجربه زباني نياز است.

برخي معتقدند با افزايش تسلط زباني بر زبان دوم مهارت هاي زباني و سرعت بازيابي اطلاعات دز زبان اول تا حدي كاهش مي يابد ولي برخي ديگر از محققان مانند كاترين كوهنرت (زبان شناس) به چنين تمايزي معتقد نيستند.

به نظر ايشان افزايش واژگاني در زبان دوم سبب كاهش مهارت هاي زباني در زبان اول نمي شود. بنا به ادعاي ايشان در مراحل اوليه دوزبانگي متوالي، كودك از نظام زباني زبان اول خود براي ساختن زبان دوم بهره مي گيرد. در روند فراگيري دو زبان به صورت متوالي نيز چهار مرحله از سوي زبان شناسان معرفي شده است كه مك لافلين آن ها اين گونه بررسي مي كند:

 مرحله اول: كودك زبان خانه را به كار مي برد. ولي وقتي مي بيند محيط او به زباني ديگر تكلم مي كند، به دو شيوه عمل مي كند: يا به تكلم در همان زبان اول خود ادامه مي دهند، يا صحبت كردن را متوقف مي سازد. بسياري از كودكان اولين گزينه را انتخاب مي كنند. يعني همچنان به زبان اول خود سخن مي گويند. كمي بعد، كودك دچار افسردگي مي شود و از تلاش براي تفهيم زبان خود به بزرگ تر ها دست مي كشد.

مرحله دوم: كودك يك مرحله غير كلامي را آغاز مي كند. طول اين مدت در كودكان متغير است. نوع ارتباط او با ديگران در اين دوره غير كلامي است. به اين دوره، دوره سكوت مي گويند. اين دوره چندين ماه طول مي كشد و احتمالا در طول آن، توانايي هاي درك زباني كودك افزايش مي يابد. طول اين دوره بسته به نوع و سبك يادگيري و توانايي هاي فردي او متفاوت است.

مرحله سوم: در اين مرحله كودك خود را براي ورود به اجتماع آماده مي كند. او شيوه خاصي را براي تكلم در پيش مي گيرد كه تلگرافي ات و هم قانون خاصي دارد.

مرحله چهارم: در اين مرحله كودك به تدريج مي آموزد، همراه جملات تلگرافي جملات كوتاه نيز بسازد. كودك ابتدا از قانون خاص خود براي ساخت جملات استفاده مي كند، ولي كمي بعد مي آموزد كه كه نظام نحوي زبان دوم را چگونه وارد زبان خود كند.

 يكي ديگراز راهبرد هاي اين كودكان كه در دوزبانه هاي همزمان نيز قابل مشاهده است، جايگزيني زباني است كه ممكن است در يك جمله از كلمات هر دو زبان در كنار هم استفاده كنند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)