پیکنیک

امروز رفتم خرید آجیل با مامانم....از مهد زودتر اومدم دنبالت هیوا جونم و رفتیم خرید. :) چند تا بلوز و یک شلوار خریدم و برعکس همیشه تو ازم یک چیزی خواستی میدونی اغلب در مورد چیزی خواسته ای نداری بخصوص لباس همیشه من میبرم و برات چیزی میخرم و نظرتو میپرسم امروز سوییشرتی برداشتی و گفتی مامان این خیلی قشنگه برام میخری؟ واقعا هم خوب بود..خوشرنگ و قیمتنش هم مناسب بود. برات خریدم. بعد اجازه دادم بیای صندلی جلو پیشم بشینی.بقول خودت اومدی پیکنیک. صندلی جلو برات مثل پیکنیکه.  بعد برات مثل همیشه موسیقی گذاشتم و تو دست زدی و خوندی و اومدیم خونه و تو خیلی بهت خوش گذشت. قرار شد بخوابی و وقتی بلند شدی برات کلاپ قارچ و پنیر گودا و اسفناج و ژامبون درست کنم. این ساندویچ خیلی خوشمزه هست. من بهش هویج و اسفناج و پنیر گودا اضافه میکنم که خیلی مقوی هست بوی خیلی خوبی هم داره طعمش هم عالیه. بعد قرار شد بشینیم و پرتقال بخوریم و سریال ببینیم. واقعا خوشحالم میوه خوردن برات تفریحه...چون من بخاطر تو میوه میخورم..خیلی از میوه بدم میاد اما هیچ وقت جلوت اینو نگفتم برای همین تو عاشق میوه ای. دختر نازم همین الان از خواب بیدار شدی. دیروز چتریهای طلاییتو کوتاه کردم و صورتت بازتر شده. منهم داشتم آشپزخونرو تمیز میکردم. راستی اونروز واقعا بهم کمک کردی. هیوا خانوم تمام اتاق خودش و اتاق مارو گردگیری کرد خیلی عالی. میز رو برام مرتب میکنه. سفره شام رو میچینه و جمع میکنه. دیشب اودم دیدم تمام ظرفها و وسایل مربوط به یخچال رو جا دادی و همه جا مرتبه. خیلی بغلت کردم گفتم بهت افتخار میکنم. دختر خوشگلم خیلی زیاد دوستت دارم. هفته آینده میخویام باهم برای همه کارت تبریک عید ردست کنیم. برات روبان و پولک رنگی و رنگ خریدم.

اینروزها دوباره یکم عصبیم. اما میدونم بهتر میشم. کلیم دوباره سنگ آورده در اصل اون قبلی اصلا شکسته نشد..از دست این دکترها با تخصصهای بیخود و کارها و هزینه های الکیشون خسته شدم. باید برم دکتر دیگه و امدیوارم نخوام تنهات بذارم حتی برای یک روز عزیزکم. دوستت دارم پرنده خوش صدای مادر.