دوستت دارم....
دوستت دارم وقتی با دقت ساعتها با یک تکه خمیر شکلهایی زیبا می سازی...
و آن را در سکوت طلایی چشمانت بارها خراب می کنی و می سازی...
وقتی با چشمانی بزرگ منشانه نگاهم می کنی در روزی که تازه هفت ساله شده ای...
وقتی میبینم آری انگار حتی حرف زدنت هم هفت ساله شده....
وقتی مانند دانه های تسبیح سر هم می کنی دانه های بهم ریخته ی تسبیح لحظه های مرا...
و تو تمام آنچه هستی که در این دنیا مرا شرمگین پاکیش می سازد...تو هنوز کودکی و من گاهی یادم می رود تو هفت ساله ای و من مادر تو.
تو صادق ترین مصداق آفرینشی...
هیوای نازنین من.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی