مدرسه چگونه جایی است ؟
درباره این پرسش روزها فکر کردم. که چه بنویسم و چه باید بنویسم. میدانید که من همیشه حقیقت را می نویسم خوب یا بد و احساسم را.
مدرسه هیوا آن چیزی نیست که خیال می کردم. در واقع یک چهارم آن هم نیست . دیدن دخترم در حال نوشتن برایم لذت بخش و هیجان آور است و معلم خوبی دارد و از او ممنونم اما محیط مدرسه بسیار بی کیفیت و آلوده است. چیزی به نام تمیزی وجود ندارد. روشهای تربیتی و آموزشی من همه به یک سو رفته اند و هیج ارتباطی به نوع نگاه و نگرش مدرسه ندارد .کلاس هیوا برخی روزها بقدری بدبو و هوایش بقدری گرفته است که من یک لحظه هم نمی توانم نفس بکشم.....غذا هم در همین کلاس آلوده با همین هوا و پشت همین میز و نیمکتهای قدیمی و آلوده خورده می شود.
باید کنار معلم و پا به پای او و حتی بیشتر کار کنی و کار کنی. نمی شود از معلم انتظار داشت یک کلاس سی و چند نفره را بخوبی اداره کند. کتابها و کارها و سایتهای زیادی را زیر پا گذاشته ام و انواع برگه ها و کارها را گرفته و با هیوا کار میکنم. متاسفانه زمان مردسه بسیار طولانی است و آنچنان که تصور میکردم هیوا شادابی سال قبل را ندارد. وقتی به خانه می آید خسته است و باز متاسفانه تکالیف نه به اندازه مدارس دیگر اما زیاد است. یک صفحه مشق و یک دیکته و دیکته انگلیسی و گاهی روخوانی و چیزهای دیگر. و در کنار اینها تمرینهای موسیقی و شطرنج خود هیوا هم هست. من مجبورم کنارش بنشینم دیکته بگویم چند بار از روی کتابهای مختلف با روشهای بازی و فعالیت بخواند تا بخوبی کلمات را یاد بگیرد. و خوشبختانه هیوا در نوشتن و خواندن بسیار خوب و عالی است. شاید این بخاطر ذره کارهایی است که قبلا انجام دادم با روش " تراشه های الماس " که البته این روش هیچ ارتباطی به سبک تدریس مدرسه ندارد . در واقع سبک تدریس آموزش و پرورش بسیار تخصصی تر است و کودک روبروی روشی بسیار متفاوت از تراشه ها قرار می گیرد و باید تمام آنچه را یاد گرفته به سویی بگذارد و از نو شروع کند. برای همین من میتوانم بجای تراشه ها و با احترام بسیار به آقای زمانی عزیز بسته " آواورزی با سبیلک " و " الفباورزی با اقا کلاغه " رو معرفی کنم که هر دو بسیار عالی ، مدون ، بر طبق روشهای بروز خلاق محور و همسو با جریانات عمومی مدارس هستند .
اینهم خط دخترک ما. به خط و نوع نوشتن اهمیت میدهند و کلا نوع نگارش با زمان ما بسیار متفاوت است و حتی نوع تلفظ حروف هم تغییر کرده است. بهرحال گذر سن برای رشد ذهنی کودک بسیار لازم است و باز توصیه میکنم هیچ کاری را بر فرض با استعداد بودن و توانایی های ذاتی کودک خود زودتر از سنش شروع نکنید. می شود این کار با روشهای مختلف و تلفیقی انجام داد اما آموزش صرف بی فایده خواهد بود. مثلا آموزش ریاضی و علوم و فارسی بسیار خوب است اما در حد سن کودک و با ابزارهای متفاوت. و فکر نکنید در مدرسه کودک شما با دیگران تفاوتی خواهد داشت. خیر این تفاوت زیاد در حضور دیگران متذکر نمی شود و این موضوع کودکی را که قبلا بسیار مورد توجه والدین بوده افسرده و خمود می کند. بعضی روزها هیوا کتاب به مدرسه میبرد و میخواند یا کارتهای تراشه ها و آواورزی را . اما روزهایی با ناراحتی برمیگردد و می گوید فرصت نشد یا به من اهمیت ندادند یا خواندم اما کم تشویق شدم. و آنوقت من چند کتاب داستان سفید و سبز و Pearlرا باید پشت هم ردیف کنم و برایش توضیح بدهم که شما در خانه اینطور و در مردسه فلان و بهمان تا بخوبی متوجه شود و احاساستش خدشه دار نگردد.
در کنار همه اینها مدرسه هیوا " دوزبانه " استhttp://www.mehrschool.com
و این باعث فشار بیشتر درسی و همچنین انتظار من برای چیزی بیشتر برای هیوا داشتن می گردد. راستش معلم زبان هم بسیار خوب است کتابها هم در حد خود خوب. اما تمرکز کلا بر روی نوشتن و خواندن است . ( روش فونیکس ) و من بسیار خوشحالم قبلا با هیوا آنچنان کار کردم که مسلط به صحبت کردن است و زمانی که به جلسات می رویم و میبینم معلم می گوید کتاب " علوم " جملات سختی دارد و بچه ها ممکن است متوجه نشوند و ما هم اصلا انتظاری نداریم من تعجب میکنم. جملاتی چون :
Sensation
hearing
seeing
tasting
touching
یا opposites
what , which , diffrence ,....
علاوه بر اینکه هیوا در سه سالگی تمام این جملات و کلمات را با جوابهای کامل می دانست بلکه تمام شاگردان کوچک من مسلط به این جملات هستند و اینگونه است که روش این مدرسه هم حتی بر روی فونیکس متمرکز است و بچه ها حتی تا سه سالگی قادر به پاسخگویی جملات سنگینی چون : فرق این و آن چیست ؟
توضیح یک کلمه .
تعریف کردن یک خاطره
یا داستان گویی...
نیستند و واقعا نیستند. در این سن لهجه بسیار موثر است و بچه ها باید بر روی لهجه نیزمتمرکز شوند بخصوص این بچه ها که مدارس دوزبانه را انتخاب کرده اند. اما من حتی در این مورد نه تنها چیزی ندیدم بلکه مرتب در حال اصلاح مشکلاتی هستم که از سوی مدرسه و بچه ها و گاها معلم روی هیوا تاثیر گذاشته و به جد میگویم روزهایی که هیوا منزل است و باهم حرف میزنیم و کار میکنیم بقدری متفاوت و زیبا حرف میزند که دلم نمیخواهد دیگر تایم زبان در مدرسه بماند.
با تمام این حرفها من محیط دوزبانه را برای مرور انتخاب کردم وا گر چنین نتیجه ای نگیرم مطمینا سال آینده مدرسه ای عادی برای هیوا انتخاب خواهم کرد با سه روز در هفته معلم نیتیو خودش. البته اگر تصمیم بگیرم در این کشور با اینهمه مشکلات رفتاری و الگوهای وحشتناک گفتار و کردارش بمانم. روز به روز با دیدن نسل جدید بیشتر نگران آینده دخترم می شوم و گرچه هرچه بکاری درو خواهی کرد اما نمی توان از تاثیر جامعه پر مشکل ما بر روی ذهن نوگلهایمان گذشت.
دختران کوچکی که بازی روزهایشان حریم سلطان و رفتن سر قرار و داد زدن و سفارش غذا از فست فود و بیرون بر و جدایی از همسر خیالی و هزار مسایل دیگر است که وقتی میبینم یا از هیوا می شنوم واقعا شاخ در می آورم.....
شاید بهتر باشد رفت و نماند چون نتیجه گرفته ام این کشور با تمام زیباییش را نمی شود تغییر داد . ایران مردمی تغییر ناپذیر دارد با الگوهایی نادرست ذهنهایی که فکر میکنند جدید است اما نیست و اندیشه هایی که از هیچ گاها پر شده است.
این بود پست هزار رنگ ما :)
خوب باشید و شاد .