هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

هیوای آسمانی من

وجود یک عمه و خاله خوب

1392/2/25 10:09
نویسنده : ساحل
1,643 بازدید
اشتراک گذاری

سلام. این هفته روز یکشنبه روز بسیار خوبی بود . و میدونم بد برای خیلی ها. :) 

چون نتایج کارشناسی ارشد اعلام شد . عمه هیوا و دخترعموی خوب من بعد از یک سال درس خوندن و تحمل انواع استرسها و سختیها که واقعا تحملش برای من نا ممکن است آنهم در شهری مثل شیراز که کتابهای هنری بسیار کم و نایاب هستند در رشته خودش " کارگردانی تاتر " با رتبه 17 قبول شد .

وقتی تماس گرفت من و هیوا در مجتمع خلیج فارس بودیم ..اینقدر جیغ زدم که همه نگاهمون میکردن :)))

از خوشحالی و چقدر گریم گرفته بود. عمه هیوا دختر بسیار سختکوش با انگیزه مهربان و متفکری است. در زندگی 28 سالش کتابهایی خونده که نمیشه اسمشون رو برد. سختیهایی کشیده که نیمشه ازشون اسم برد. من این پست رو گذاشتم تا هیوا همیشه بدونه برای رسیدن به هر چیزی باید سختی کشید. اینطوری نیست که با پول بره دانشگاه و تلاش نکنه اصلا . امروز روز همه دانشگاه آزاد رو انتخاب میکنن چون راحت تره. البته اونهم درس خوندن داره اما نه به این شدت. عمه هیوا بعد از اتمام تحصیلاتش در مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد جزو دانشجوهای برتر بدون کنکور برای کارشناسی ارشد بود. اما خب شهریه کارشناسی ارشد آزاد سر به فلک میکشه . 

دختر عموی خوب من همیشه برام یک الگو بوده با اینکه از من کوچیکتره. روزهای بسیار خوبی باهم داشتیم. کودکی تلخ و شیرین :) همیشه از اون یاد گرفتم تلاش کنم و نا امید نشم. همیشه به هیوا دربارش گفتم و توضیح دادم زندگی با تمام سختی هاش اگر درست انتخاب کنی و درست پیش بری لحظه های بسیار شیرینی داره. تلاش و پشتکار موثرترین رمز موفقیت انسان هستش. هیوا علاقه خاصی به عمه خوبش و همینطور یکی از خواهرهای من خاله کوچیکش داره. که اون هم شخصیت بسیار خاص و رفتار بسیار متینی داره و یکی از بهترینهای دانشگاهشون در رشته نقاشی هست و البته شاعری توانا :) اینقدر که وقتی من نیستم به خواهرم میگه " مامان " .:))) داشتن این عمه و این خاله مزیت بزگی هست . برای هیوا بدون کنار چنین آدمهایی افتاری است که برای من ستودنی است. خیلی از رفتارها و تواناییهاش رو بخاطر الگو برداری از این دو عضو خوب خانواده بدست آورده . من به داشتنشون افتخار میکنم. به اینکه هیوای من عمه به این خوبی و مهربونی داره. واقعا برا ش خوشحالم و میدونم روزی یکی از بزرگهای این مرز و بوم خواهد شد . روزی که هیوا بدنیا آمد فکر کردم دوباره به دوران کودکی برگشتم زمان یکه همین خواهرم رو دیدم برای اولین بار. اینقدر که دوستش دارم. علاقه و احساس درونی خاصی باهم دارند . هیوا فقط توی بغل و کنار خواهرم بخواب میره و وقتی مریضه فقط آغوش اون رو غیر از من قبول میکنه. حرفهای عمش چون دختر بسیار جدی هم هست خیلی روش تاثیر میذاره و براش خیلی مهمه کاری نکنه که نادرست باشه حرف شنوی زیادی از این دو عزیز داره. خوشبختانه خواهر منهم دیسیپلینی دقیقا مثل من داره و وقتی پیش هیواست خیالم از هر بابت راحته . مشکلات دو تربیته شدن و لوس شدن اصلا پیش نمیاد و من رو خوب میشناسه و نمیخواد هیچ چیزی رو برا شتوضیح بدم. به نظرم وجود یک خانواده خوب و فهمیده در کنار بچه ها خیلی خیلی مهمه. بخصوص اگر رفت و آمد با اونها هم زیاد باشه. 

و تصویر زیر :

عمه هیوا خانوم بافتنیهای هنری زیبایی هم میبافه چون رشتش قبلا هنر بوده :) گرافیک خونده. این کیف زیبا رو خودش برای هیوا بافته و روز قبل از قبولیش برای هیوا آورد و البته با یک جفت جوراب روفرشی برای من :))) کیف بسیار زیبا و برای هیوا پر احساسی هست. ازش ممنونم. بخاطر همه چیز. بخاطر تمام شادی که به ما داد و بخاطر وجودش کنار ما. 

هفته دیگه اینجا یک جشن کوچیک داریم حتما از هیوا و عمه خوبش اگر اجازه داد عکس میذارم :)

شادی بهمین راحتی به زندگی ما وارد میشه. کافیه در رو باز کنیم و راهش بدیم. یوقتایی وقتی هیوا توی فکر فرو میهر یا سوالات خاصی می پرسه یا کارهای هنری زیبایی میکنه فکر میکنم اگر غیر از این بود تعجب میکردم...هنرمند بودن مشکلات خاص خودش رو داره البته....اما من مشکلاتش رو هم دوست دارم. 

هیوا گفت بنویسم این جمله رو :

"عمه تارا دوستت دارم " .

 

کیف

 

در پناه خداوند مهربان باشید .

پسندها (1)

نظرات (4)

مامان عبدالرحمن واویس
25 اردیبهشت 92 12:11
عزیزم مبارک باشه انشاالله که همیشه شادشادباشین وهمیشه وهمیشه پستای شادیتونوبخونیم


ممنون دوست همیشه همراهم
نسیبه
26 اردیبهشت 92 7:58
تبریک می گم عزیزم ان شاالله همیشه به شادی واقعا اقوام خوب و همفکر نعمت بزرگی هست.


مرسییییییییییییییی))
مامان مهرتاش
29 اردیبهشت 92 9:18
مبارک باشه از طرف ما هم تبریک بگین
ایشالا همیشه از پیشرفتاتون بخونیم
ایشالا روزی هیوا خانم گل باشه ...


خیلیییییییییییییییییی ممنونیم.
نیلوفر مامان آوا
29 اردیبهشت 92 10:59
اینکه اینقدر خوب و شیرین از هم یاد کنیم حسن بزرگیه خیلیا طاقت موفقیت دیگران رو ندارن. این از عزت نفس بالای شماست دوست خوبم. بهت تبریک می گم. به عمه جون هیوای عزیز هم تبریک می گم.


شرمندم نکن نیلوفر. خجالت کشدیم بخدا. تو خانومی و بزرگ عزیزم. ممنون