مادر یک الگو است
سلام عزیزانم.....
اینکه الگو باشی خیلی سخته.
اینکه مدام مراقب رفتارت باشی خیلی سخته.
اینکه مدیر باشی خیلی سخته .
باید همیشه مراقب باشی چه قوانینی وضع می کنی و خودت چقدر در قبال انجام دادنشون مسوولی.
اینکه اهل نظم و قانون باشی خیلی سخته .
چون در فضای امروز جامعه ما بهت برچسب سختگیر بودن میزنن و البته مهم نیست :)
اینکه وقتی داری در فضای اینترنت دنبال مطالب جدید می گردی و کلی مطالب خوب پیدا می کنی ، خیلی سخته تصمیم بگیری برای خودت نگهشون داری یا به اشتراک بذاری؟ تو دنیایی که بقول سخنوری در برنامه ای مشکله حقوق مادی و معنوی یک اثر رو حفظ کنیم....
خیلی سخته مادر یک دختر هفت ساله باشی که کنجکاوه ، سخنوره مهربونه دلسوزه حساسه و ازت توجه و رسیدگی علمی درسی و عاطفی بیش از اندازه می خواد...و اونوقت هزاران چشم به نوشته های تو باشه چه اینجا یا توی وبسایت یا تایم لاین یا فیس بوک برای راهنمایی مشاوره یا حتی جمله ای در پاسخ.
وقت گذاشتن برای دیگران خیلی سخته.
مسوول بودن سخته
صادق بودن و صادق موندن سخت ترین.
حالا میون اینهمه سختی...من با چاپخانه ای که مسوولیت ادارش رو به عهده گرفتم فقط برای آرامش پدرم ،
انتشاراتی که با خواهرم ادارش می کنم و میخوام رشد کنه توی دنیایی که کتاب و مطالعه داره فراموش میشه ،
وب سایتی که هر روز باید مقاله جدید بنویسم توش و محصولات جدید بیارم و اضافه کنم و پاسخ دوستانی رو بدم که درخواست راهنمایی دارن...
وبلاگی که هم اندازه و همقد هیوا هست و برام خیلی عزیزه و دوستانی که بودنشون ارزشمنده و زیبا و گاهی دو هفته باید منتظر جواب من بمونن....
ایمیلهایی که دارم....
مطالعاتی که می کنم و روشهایی که به ذهنم میرسه و اینهمه پی دی اف و ویدیو و سایتهایی که واقعا ناب هستن و پیداشون میکنم....
ترجمه متونی که باید انجام بدم برای خودم و دیگران که بخونن و بیشتر بدونن..
کتابهایی که توی صف ترجمه هستن....
فیس بوک و لاین که باید آپ دیت بشن و جوابهایی که باید بعنوان راهنمایی داده بشه...
من با اینهمه کار زنی هستم که باید ناهار درست کنم
لباس بشویم
لباس اتو کنم
خرید کنم
خرید هارو جا بدم
خونه رو تمیز کنم
به مادرم سر بزنم
به خواهرهام رسیدگی کنم
ببینم چی کجا کمه تهیه کنم
کارهای مدرسه هیوا رو انجام بدم
دغدغه هامو رفع کنم
رسیدگی کنم به همسرم...
محبت کنم و توجه کنم بهش
کارهای اداری اون و خودم رو انجام بدم..
پوشاک و لوازم هیوا رو تهیه کنم
به تفریحش برسم.
به صحبتهاش گوش کنم
دکتر و چک آپهای مداوم ببرم
برنامه های پزشکی خودم رو انجام بدم
به تغذیه هیوایم رسیدگی کنم
به تغذیه خانواده
و تمام اینها کلیاتی هستن که جزئیات بسیار ریزی دارند
و بین اینهمه کار من متاسفانه یا خوشبختانه واقعا نمیدونم ، ادم مسوولی هستم. باید هر چیزی سر جای خودش باشه. از جوراب گرفته تا یک ظرف. دکور منزل باید مرتب و هنرمندانه باشه . حتی چیدمان یخچال و فریزر باید نوع خاصی باشه. مدل خاصی لوازم بهداشتی مصرف میکنیم باید تهیه بشه. لباسهای ما و هیوا جدا با شوینده های جدا شسته بشه.
هر شب حتی مسیر رفت و آمد فردامو باید مرور کنم...
من آدم حساسی هستم....منظم و اینها همه خستم می کنه.
اینها رو گفتم که برسم به اینجا که اگر دخترم گاهی کم کنارت هستم منو رو ببخش. خیلی تلاش می کنم باقیمانده عمرم مال تمام بچه ها باشه و بیشتر مال تو عزیزم.
دوستای خوب هیوا منو ببخشید که دیر پاسخ میدم.
با تمام این کارها سخته اما میشه از پسش بر اومد.
در بین تمام این انبار کار من به خودم هم رسیدگی میکنم...چون وقتی خودت شاد باشی و زیبا زیبا می بینی و میتونی شادی ببخشی.
دلم نمیخوام بخونم الگوی کسی هستم چون واقعا الگو نیستم هرگز نبودم و نخواهم شد. سرشارم از اشتباهات و همین اشتباهات انسان رو میسازه و باعث رشدش میشه.
عزیزم خنده های تو آغوش گرم تو بوی عطر موهای تو مسکن تمام آلام منه.
اینهم برای دوستانمون مادری که شاید خسته باشه اما خود واقعیشه با نفسی که همه دنیای منه :
شاد باشید همگی.
پانوشت : بیاید باهم تصمیم بگیریم حقوق معنوی همدیگر رو رعایت کنیم. حتی اگر ایده ای رو از جایی کسی گرفتیم حتی اگر راننده تاکسی بود یا رفتکر مهربان محله در جایی که درباره اش حرف می زنیم نام کسی را که آن ایده را به ما داده ، بنویسیم. بیایید نسبت به فکر هم مسوول باشیم.