نام هیوا
دختر عزیزم. پاییز زیبا از راه رسیده. 10 روز دیگه تولد منه و بعدش تولد تو عزیزترینم. 4 سال از روزی که اومدی به دنیای ما میگذره و من ناباورانه به گذر روزها فکر میکنم. روزی که اسمت رو هیوا گذاشتم دخترم 2 سال مونده بود تو درون من پا بذاری. فیلم زیبای " هیوا " ساخته مرحوم ملاقلی پور رو بارها دیدم و دیدم از روی که برای اولین بار اکران شد عاشق اسمش شدم و شخصیت زن بازیگرش خانوم سجادیه. بعد رفتم دنبال معانی زیادش..خورشید..نور...ماه شب چهارده..شیرین...امید و آرزو...دیدم تمام تمایلات یک مادر در اسمت نهفته. روز 15 دی ماه رو برای تولدت انتخاب کردم تا تولد فروغ فرخزاد و مامانبزرگ خوبم باهات یکی باشه. تا از هر کودوم از اونها صفت خوب و نیکی داشته باشی...صبور باشی و مقاوم..مستقل باشی و محکم..رو پای خودت بایستی و برای چیزهایی که میخوای تلاش کنی آروم باشی و فکور. زیاد فکر کنی و به ظاهر اهمیت ندی. بدونی بزرگترین چیزها در باطن انسانها نفهتس نه در صورتشون. تو دختری زیبایی حتی میتونی با رنگ و ارایش زیبارت باشی مثل همه زنها اما میخواستم بدونی اون لعاب و رنگ از بین میره اما رنگ زیبای پاکی ..صداقت...مهربانی..کمک به همنوع..عشق و دوست داشتن...درک متقابل و تلاش کردن..کار و فعالیت ..هنر و زیبایی درونی هرگز دخترم هرگز پاک نخواهد شد. تو برای من شدی نور ..شدی خورشید..شدی بزرگترین امید...شیرینترین میوه..زیباترین ماه..پر نورترین نور...توش دی همه چیزم...شدی هر روز و شبم. بخاطر تو زندگی میکنم..بخاطر تو فکر میکنم سختیهارو تحمل میکنم...دوست دارم معنی سختی رو بدونی ارزش اسایش رو بفهمی. زیاد باهات حرف میزنم و تو بسیار دانایی بسیار فهیمی بسیار بزرگی. از داشتنت به خود میبالم. از اینهمه عشقی که بهم دادی و هرگز تکراری نمیشه..از شدت دوست داشتن شبها خوابهای بدی میبینم که بردنت که دزدینت و صبح اینقدر بغلت میکنم که تمام درونم بوی خوب موهای طلاییتو میگیره. ذره ذره وجودت بهم آرامش میده . بخاطر تو از هرچیزی میگذرم و سعی میکنم بهترین تربیت رو برات داشته باشم. خودم رو اصلاح کنم تا تو هم درست بزرگ شی. تمام تلاشمو میکنم. بدون دوستت دارم...دوست داشتنی که در حرف و کلام نمیگنجه...فقط دوستت دارم...زیاددددددددددددددددددد...رویای آبی مامان.....دوست خوب مامان...زیبای بی بدیل مامان.