هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

هیوای آسمانی من

مکالمه انگلیسی

1392/6/7 0:41
نویسنده : ساحل
2,230 بازدید
اشتراک گذاری

داریم می ریم سفر :)))))))))

 

میریم تهران و بعد شمال. دلم برای پدرم یک دنیا تنگ شده :( 

بزودی وبلاگ رو برای مدتی تجاری میکنم و خبرهای خوبی دارم :)

و امروز ما :

 

دو روز در هفته انگلیسی حرف میزنیم نیمی از روز رو :

هیوا : 

Momy you are Irani mom .

من :

 ok

you are momy English and Irani .

yes .

how old ae you

I am 32...

:) 

I am 5 years old.

whera are you going ?

ذوق میکردم چون کلا نمیدونستم چطور این مکالمات رو یاد گرفته:)))))))))

i am going to wash the cloths.

They are dirty.

yes very very dirty

You clean your room. momy make your bed. your bed is messy.

my bed is tidy .

yes you are a good girl. Hiva what color do u like?

I like pink , white , black , orange and red.

 ok what is your favorite color.

pink

what food do you like.

I like pizza and sandwich.

:)))))))))))

و ادامه دادیم هیمنطور تا آخر.

 

هیوا کل جمله بندی رو که هنوز کودکانه است اما بسیار خوب و فشرده از مجموعه سی دی های گوگو یاد گرفته . کاری بسیار عالی.

بسیارررررررررررررر شیطون شده. طوری که بعضی روزها صدای من بد جور بالا میره. :)))

برای مسافرت قوانینی نوشتیم و باید بهش عمل کنه. و برای برهم زدن هر قانون تنبیه هایی هم نوشتیم:) امیدوارم سفر خوب یداشته باشیم. البته کلی کار داریم حتی در سفر:)

 

خوب باشید.

 

پسندها (1)

نظرات (16)

maryam
7 شهریور 92 9:55
safaret b salamat.midoonam khabare khoobet chieh .hatman ketab chap shodeh.akheh alan shahrivareh.


maryam
7 شهریور 92 10:04
sahar joonam in site hohhod motabareh vaseh ketab kharidan???????


کاملا معتبره و عالی.
یه مادر
7 شهریور 92 17:52
از اینکه انسان های موفقی مثل شما وجود دارند و فرشته هایی اینچنین تحویل جامعه می دهند خوشحالم
یه سوال دارم ممنون می شم جواب بدید
دخترم از یک سالگی تو اتاق خودش و سر ساعت می خوابید این روند تا 18 ماهگی تقریباً وجود داشت اما به خاطر مشکلی مجبور شدم برای مدتی پیش خودم بخوابونمش نه توی تخت خودم توی پذیرایی جا می انداختیم و هر کس سر جای خودش اما ساعت خواب بهم خورد اونهم به خاطر مشکلاتی که برایم پیش آمد کم کم از شیر گرفتمش و از دو سال و دو هفتگیش برگشت تو اتاقش از اینکه تو اتاق خودش بخوابه مشکلی نداره اما دیگه متاسفانه تنها نمی خوابه الان دو هفته گذشته و دختر دو سال و یک ماهه من که هر شب تا صبح می خوابید تا صبح نزدیک ده باری بیدار می شه و ازم می خواد به اتاقش برم و پیشش بخوابم وگرنه زندگیم جهنم می شه از گریه هاش و پدرش عصبی می شه در مونده شدم به معنای واقعی هر چی باهاش صحبت می کنم فایده نداره و تا از اتاقش بیرون می آم به یک ساعت نکشیده صدام می کنه و یا به اتاقم می آد و بیدارم می کنه که برگردم پیشش ساعت خوابش هم به شدت بهم خورده و متاسفانه گاهی اوقات تا ساعت 12 یا 12/5 بیداره و با بدبختی می خوابه صبح هم از ساعت نهایتاً ده بیداره و با کمبود خواب مواجهه شده کمکم کن راه درست چیه ؟ من چه کنم ؟ چطوری ساعت خوابش رو دوباره تنظیم کنم چطوری بهش بفهمونم که باید تنها تو اتاقش بخوابه بدون من .بیارمش تو اتاق خودمون کنار تختم ؟
ممنونم اگه منو از درموندگی نجات بدی
برای آموزشش هم من کلاس های نابغه کوچولو رو رفتم و فقط همونا رو باهاش کار می کنم برای زبان چه کنم بهم کمک می کنی ؟

عزیزم من کلاسهای نابغه کوچولو رو ادبا قبول ندارم. با آمزوشهاش موافق نیستم. برای زبان بزودی بسته آموزشی من میرسه. از طریق سات من و مامان خبر میدیم. و همین وبلاگ. میتونی تهی کنی و استفاده کنی. روشی جدید و عالی.

من برای خواب ابدا سخت نمیگیرم. تنظیم ساعت خواب از تنها خوایبدن یا نخوایدن مهم تره. آرامش بچه مهتره. ما ایرانی هستیم قرار نیست بچه رو از خودون دور کنیم و فکر کنیم بهرتین کار رو کردیم. هیوا توی اتاقش میخوابه اما من نوز پایین تختش می خوابم. خیلی هم خوبه. اصلا هم بهم وابسته نیتس. از مهر یممر توی اتاقم 5 سال و نیمست و کاملا درک میکنه. مسلمه که یک بچه د ساله تازه از شیر گرفته شده دوست داره کنار شما باشه. چه ایرادی داره جاتو بنداز یو بهش اطمینان بدی پیشش میخوابی. مشاور هیوا گفت باید خیلی اروم اروم جلو بری. من برای همین پایین تخت هیوا خوابیدن وقتی 3 ساله بود یک ماه تدریجی جلو رفتم. اول روی تختش بودم بعد اومدم پایین دستش رو گرفتم. بعد کم کم دورتر شدم. بعد می خوابیدم همون پایین تا می خوابید. تازه 2 ماهه هیوا براش قصه میخونم و میام بیرون و خودش می خوابه بعد میرم سر جام. اگه از اتاق برم بیرون نمیفهمه اما خیلی بده بدون اینکه بگی از اتاقش بری. پس بمون. ارومش کن. میدونی چرد استرس داره. میدونی اگر بهش فاشر بیاری ممکنه دچار کابوس شبانه و اضطراب جدایی و نا امنی و حتی شب ادراری بشه. میدونی کمبود خواب چقدر در کاهش تمرکز و دقتش تاثیر داره. مهم خوب خوابیدنه یا جدا خوابیدن. نه خودت رو اذیت کن نه اون بچه رو. مطمئن باش همسرت هم راحته. هیچ تاثیری روی روابطتتون هم نداره. کم کم جدا میهش. براحتی عزیزم.
بهناز مامان نازنین
7 شهریور 92 18:13
ای جانم ماشالله با همچین مادری مشخصه همچین دختری تربیت می شه
ان شالله بهتتون خوش بگذره


مرسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسی
مامان عبدالرحمن واویس
7 شهریور 92 23:43
باخوندن این مطلب خیلی خوشحالم جون مطمعنم همونطورکه هیوای نازنینم نتیجه گرفته منوپسرکم هم نتیجه میگیریم
دوستتان دارم زیاد
خوشحالم که چندروز بیشتربه اماده شدن مجموعه نمونده


منهم همینطور. امیدوارم
مامان عبدالرحمن واویس
7 شهریور 92 23:45
سحرجان عزیزم باعرض شرمندگی دیویدی که داخل مجموعه بود نمیدونم چطوری ترک برداشته طوری که اصلا دستگاه قبولش نمیکنه
عزیزم اگه امکانش هست بازم بامجموعه برام ارسالش کنی



حتما.
مهشاد
8 شهریور 92 10:31



آرزو
8 شهریور 92 14:18
امیدوارم سفر خوش بگذرد.دیدگاهت ذر تربیت کودکت و روش های اموزشیت به دیدگاههای من خیلی نزدیکه. منتظر پست های جدید هستم.


ممنون عزیزم
نیکو مامان محمد امیر
8 شهریور 92 17:55
سلام سحر جونم
احتمالا مهر ماه میایم شیراز
خیلی خوشحالم خدا کنه بهم نخوره
من همین بسته رو گفته بودم ها
جوابمم که در مورد ماهواره ندادی ؟
حالا خانوم معلم ببینم بسته ات به درد من که بیلمزم هم می خوره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟


بلی بسته به درد همه میخوره. الان دارم تاپیک رو یمزنم در نی نی سایت . در مورد ماهواره من چند بار در وبلاگت نوشتم.!!!!!!!!!! گفتم نبودن ماهوره اصلا درست نیتس. هر چیزی رو نیمشه کلا منع کرد. هر چیزی باهش اما با قانون کاربردی میشه . ما هم داریم اما کانالهای مفید میبینیم. اتفاقا خیلی هم خوبه
فرانک
9 شهریور 92 2:58
باعرض سلام و خسته نباشید به تو دوست خستگی ناپذیر. عزیزم یه خواهشی ازتون دارم و اون اینکه دی وی دی که توی بسته های آموزش زبانتون استفاده میشه طوری تهیه بشه که با دستگاه دی وی دی هم خونده بشه چون اگه من بخوام از حالا لب تابم رو که مثل فرزند دومم بهش وابسته ام را در اختیار ریحانه بذارم فاتحه لب تاب خونده است. تشکر

فرانک عزیزم الان یک پست میذارم یا حیال راحت و بحونننننننننننننننننننننننن
سمیه
9 شهریور 92 4:52
عالی بود عزیزمممممم تو فوق العاده ای


مرسی سر تا پا قرمز شدم از حجالتتتتتتتتتتتتتت
مصی
9 شهریور 92 7:25
سفر بخیر ایشالا،کاشکی چند تا از قوانین و تنبیهاتی که درنظر گرفتین رو هم بگین. ممنونم


ممنون عزیزم. همین امشب میخواستم بنویسم در بارش
مامان مهرتاش
9 شهریور 92 8:26
سحر جونم ايشالا سفر خوبي داشته باشين و حسابي بهتون خوش بگذره

كلي ذوق كردم وقتي مكالمه شما و هيوا جون و خوندم ...

ايشالا هميشه د رهمه مراحل زندگي موفق باشين

واي چه خوبه روزيكه منم بتونم با مهرتاشم همين ساعتارو داشته باشم ...

سفرتون بي خطر
منتظر خبراي خوب خوبتون هستيم



بزودی عزیزم همین روزها رو تجربه خواهی کرد دوست ماهم.
مامان مهرتاش
9 شهریور 92 8:35
براي يه مادر

اميدوارم متوجه شه و بخونه

عزيزم دقيقا با حرفاي سحر جون موافقم

مي دوني شنيدم تو كشور ‍‍ژاپن نه تايم مشخص مي كنن واسه خواب بچه نه جدايي رو ايجاد مي كنن

و به تنها چيزي كه اهميت ميدن همون آرامش و احساس امنيت هست و همين باعث شده اينقدر موفق باشن


همه به من ميگفتن از 6 ماهگي مهرتاش و عادت بده به تنها خوابيدن و يم دوني مشاورش چي گفت ؟
گفت بدترين كار ممكن اينه كه تو اين سن بچه رو دچار ترس از رهايي و جدايي كني

گفت تا 2 سالگي بايد فرزند شيرخواره در آغوش و در كنار مادر باشه
بعد از اون به تدريج جداش كني تا زمانيكه اونقدر آمادگي داشته باشه كاملا مستقل بخوابه

منم نظر سحر جون و دارم بهتره يه مدتي صبوري كني و در كنارش باشي و كم كم جدا شي ازش شايد مجبور شي چندين ماه رو به اين منوال بگذروني ولي مطمئنا نتيجه خوبي مي گيري
فقط صبور باش و خوب به حرفاي سحر فكر كن





مرسیییییییییییییی عزیز دلم. دقیقا موافقم. دقیقااااااااااااا
زینب
9 شهریور 92 9:17
موفق باشی مادر همیشه معلم...


ممنون عزیزممممممممممممممممممممم
نیکو مامان محمد امیر
13 شهریور 92 23:55
سحر چرا دعوام کردی ؟؟؟؟؟؟؟؟ من ندیدم نظرت رو هر روز نظرات رو چک می کنم ولی نظر تو نبود خوب


من و دعوااااااااااااااااااااا. )) اشتباه کردی عزیزمممممممممممممم