خواب هیوا
این روزها همه درگیر مهمانی و عید دیدنی هستند . :) ما هم اما به میزان بسیار کم :)
دیروز سفری درون شهری داشتیم در باب دیدن مهمانهای نوروزی و ای وای مننننننننننننننننننن چقدر شلوغ بود :))
بستنی خوردیم و رفتیم باغ جهان نما و بزودی برایتان عکس و مطلب میگذارم .
اولین گام در جهت پیشرفت ما در سال جدید یک چیز خیلییییییییییییییییییی مهم است .
" خواب هیوا "
یک ماه پیش برای هیوا یک عروسک کوآلا خریدم که نوشتم :))
شروع کردم که با این عروسک حسی نزدیک پیدا کند چون بهترین راه برای دور شدن من در شب همین نزدیکی به یک عروسک پتو یا اینطور چیزی است.
این حس پیدا شد و هیوا عروسکش را حتی یک لحظه این رو که میگم جدی میگم حتی یک لحظه از خودش جدا نمینه.
بعد شروع کردیم روی کاغذ نوشتن برنامه ها ...که من دوست دارم در اتاق خودم بخوابم و تو دخترم فکر میکنی در این رابطه چه باید بکنیم. و نوشتیم
* دوست دارم مامان شبهای اول بخوابه تا من خوابم ببره .
* دوست دارم وقتی خوابم برد بره اما برگرده پیشم.
* بعد میتونم چراغو روش بذارم و مامان بره پشت در بشینه تا بخوابم .
* بعد میتونه جاشو نندازه و بره توی اتاق .
* دوست دارم برای من یک فلش مموری بخره .
و مامان هم نوشت البته :)))
روز اول عید نشستم کتاب خوندم و لالایی تا خوابید و رفتم بیرون . نیمه شب بلند شد و صدام کرد تا ببینه هستم یا نه .
شب دوم خیلی زودتر خواب رفت و نیمه شب دیگه صدام نکرد و صبح گفت مرسی که حقیقت رو گفتی و نیمه شب نرفتی بیرون :)
و دیشب با چراغ روشن خوابید.
این برای من یعنی یک موفقیت بزرگ . هم برای من هم خودش چون من هم خیلی برای خواب بهش وابستم :)))
دیگه وقتی میخوابه راحت از اتاق خواب بیرون میام میشینیم تی وی میبینیم حرف میزنیم فیلم میبینیم و من در این یک هفته دو تا کتاب نخوندم رو خوندم و تموم کردم و این خیلیییییییییییییییییی خوبه :)
در هفته های آتی امیدوارم کم کم جدا بشیم که میدونم مدت زمان زیادی طول میکشه و اصلا مهم نیست .
بچه ها در عید رفتارشون کمی عوض میشه. بخاطر دید و بازدید زاید ممکنه کمی حاضر جواب و شیطان تر بشن. بازیگوشی های خاص . اصلا روی این مسائل حساس نشید و مقدار نکن نکن کردنها رو با توضیح قوانین پیش از دید و بازدید عوض کنید. براتون لحظات بسیار خوبی آرزو میکنم.