شغلهای جدید مادر.
این روزها درگیر چند تا کار هستیم. یکی راه اندازی کارگاه خلاقیت مادر و کودک. که به محض تبادل نظرات و برنامه ریزی مینویسم محل و روزهارو برای همه دوستانم که شیراز هستن. یکی کارگاه شعر فروغ که اونهم به زودی مینویسم. یکی نوشتار دقیق پروژه زبان اموزی کودکانم برای ارائه به اموزش و پرورش و اخذ مجوز سراسری شدنش. یکی محل کار پدرم که قبلا مسوول امور اداریش وبدم و قرار بر این هست مسوول حسابردای هم بشم :))) یک نفر قررا هست بهم دو سه روز اموزش برنامه حسابداری رو بده و شروع کنم به امید خدا و هفته ای سه روز رو بطور دائم از صبح تا ظهر اونجا باید باشم . رسما شدم کارمند پدرم :)))) خیلی هم عالی شد. و ترجمه شعرهای کودکانه انگلیسی رو هم میخوام شروع کنم. در واقع تاریخ هر یک از اشعار انگلیسی چون تمام اشعار کودکانه اونها تاریخ داره. واقعا سرم شلوغه. برنامه های هیوا هم سرجاشه که به خواست روانشناسش قراره کمتر بشه. نمیدونم میگفت هیوا اشباع شده. اینقدر تو باهاشی و پر شده که نیازی نمیبینه در مهد چیزی بهش اموزش داده بهش چون تمام مطالب رو بلده!!!! فکر کنید مدرسه بره اینطوری باشه چه کنم من؟؟؟؟؟؟؟ خب امروز کتابی ور اورد و تمام کلمتی رو که بلد شده خوند. وقتی اینقدر دوست داره واقعا نمیتونم بهش یاد ندم. امیدوارم درک کنه معلم محترمش. و این هفته به مدرسش سری میزنم با یکی از معلمین صحبت کنم درباره تراشهه ای الماس. شرح واقعه رو کامل در اینجا و تاپیک تراشه ها خواهم نوشت.
این روزگار من است از این به بعد. و شنبه که تولدم هست.:))) روز عاشورا......و سه روز تعطیلی که واقعا برام خسته کننده است. هیوا از دیروز میپرسه تولدت کی هست مامان؟ فکر کنم به همسرم میگفت برای مامان کتاب بخریم و براش کارت درست کنم چون دیدم دنبال گواشهاش میگشت.:)))) صبر میکنیم.
بزودی چند روش اموزشی خبو مونتسوری رو با تصویر براتون میذارم. خوب باشید.