هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره

هیوای آسمانی من

کودکان چگونه شاد می شوند ؟

1394/4/5 12:45
نویسنده : ساحل
1,542 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ...

روزهای تابستان به سرعت می گذرد با وجود تمام گرمای بی حدش.

در این مدت چیزی را بهتر و بهتر متوجه شده ام. آن هم این است که فایده ی اینهمه وسواس آموزش چیست ؟ تا امروز و در مدتی که بعنوان مربی زبان کار می کنم بسیاری از والدین مراجعه حضوری یا مجازی داشته اند و خیلی کمتر دیده ام جملاتی از قبیل کودک من بسیار باهوش است ، کودکم درک بالای دارد، هزار کلمه می داند ، بسیار با استعداد است و .....از این قبلی را بیان نکرده باشند...

در واقع پاسخ من به تمام آنها این است که " همه ی کودکان باهوشند " . " همه ی کودکان با استعداد هستند " " تعداد کلمات درون ذهن کودک را نمی توان شمرد " ...

بسیاری از کارها فقط با خلاقیت ذهن مادر انجام می شود. بسیاری از کارها فقط با دویدن و بازی کردن انجام می شوند. با یک مشت پارچه و تور می توان قصری رویایی برای دختر یا پسرتان بسازید. با یک جعبه ی خالی کفش می توانید یک خانه ی عروسکی بسیار جالب داشته باشید  ، یک سفره ی یکبار مصرف و ظرف یسکوییت و لیوان چایی می تواند زیباترین پیک نیک شما و کودکتان باشد. صرف یک چای و کیک در کافی شاپ نزدیک منزلتان همراه با همسر و شما می تواند خاطره ای زیبا برای کودکتان باشد . همراه شدن تا فروشگاه سر کوچه ف در اختیار گزاردن مقداری پول به کودک و فرستادن او به داخل نانوایی البته با نظارت مستقیم شما بی شک بزرگترین مسوولیتی است که تا بحال داشته است. گرد کردن گوشت و ردست کردن چند کوفته قلقلی او را مبدل به یک آشپز بزرگ می کند در ذهن خودش. کنار هم نشستن و تماشای یک فیلم و کارتون و خوردن حتا مقداری چیپس کنار هم زیباترین سینمای زندگی کودک شما خواهد بود.

آنقدر که خواندن کتاب داستان توسط شما و با صدای شما برای او مفید است یاد دادن کلمات از روی فلش کارت سودی برای او نخواهد داشت. شاید کشیدن چند خط صاف با خط کش اوج آروزی شما رد 4 سالگیش باشد اما بدانید در هفت سالگی به مراتب با شوق و علاقه ی بیشتری این کار را به راحتی انجام خواهد داد . روزهای کودکی را از رنگ و هنر پر کنید. نمایش بدهید و باز یکنید. کنار او رشد کنید و بزرگ شوید. 

این روزها بیشتر و بیشتر به درک مطالب فوق رسیده ام. هرچقدر هیوایم بزرگ تر می شود و آغوشم برایش کوچک تر. سوالاتش بزرگ تر می شود و جابهایم نیازمند تحقیقی طولانی تر.من هفت سال است متولد شده ام. با هیوا دوباره با سواد شدم به کلاس اول رفتم. انگلیسی آموختم . نقاشی کردم . هر وقت اورا به سالن ورزش می برم درونم انگار اسبی چابک دویدن می گیرد. همراهش در خیالم از این سو به آن سو دنبال توپ بسکتبال می دوم.

بعد از یک سال فرصت به او برای انتخاب یک رشته ی ورزشی بسکتبال را با علاقه انتخاب کرد. همیشه فرصت دادم انتخاب کند اما انتخابی که تا آخر ادامه داشته باشد هرگز کاری را نیمه ی راه رها نکرده است .

کنارش با تور و پارچه یک قصر ردست کردم و شادمانیش آنقدر زیاد بود که خودم هم کنارش نشستم...

همین شادی ها همین کارها من را هر روز به زندگی که گاهی بیش از حد تکراری می شود امیدوار می کند.

مگر من مادر چه می خواهم. جز شادی و آرامش دردانه ام....

شاد باشید.

پسندها (4)

نظرات (2)

مهتاب مامان اشکان
6 تیر 94 7:11
مثل همیشه عالی بود سحر جان
ساحل
پاسخ
طاهره
3 مرداد 94 14:06
خیلی عالی .همواره پایدار و موفق باشید سحر جان میشه لطفا ً در مورد اینکه هیوا جان چطور رشته ورزشی مورد علاقه اش رو انتخاب کرد بیشتر توضیح بدید .ممنون میشم
ساحل
پاسخ
دربارهش تحقیق کردیم مسابفات رو دیدیم و مطالعه کرد و انتخاب کرد عزیزم.