آیا من مادری حساس هستم ؟
تو بیش از حد حساسی.
خیلی خود را درگیر این بچه کرده ای.
مادر که سر و تهش را بزنند مدرسه نباید باشد.
بگذار معلم خودش می داند باید چکار کند.
اینقدر در کار مربی دخالت نکن.
شب و روز این بچه را کرده ای آموزش ، کلاس ، کار...بگذار کودکی کند.
اینقدر برای این بچه لباس نخر مگر سمساری باز کردی؟؟؟
یک جفت کفش خریدی کافی است مگر یک بچه چقدر کفش می خواهد؟
حالا اینهمه زود خوابید چی شد بگذار راحت باشد بچه....
................................
کدام یک از ما هستی که نمونه های شبیه به این را نشنیده باشیم هفته ای هزار بار.... . کدام مادر است که با شنیدن این حرف ها ساعت ها و حتا روزها به فکر فرو نرفته باشد که چگونه مادری است؟
درگیری میان توده ی درست یا غلط بودن رفتارها و تربیت و به یکباره فکر اینکه تمام کارهایی که کرده ایم غلط بوده...
و اینکه کاش کسی بود حرفی می زد ،راهنمایی می کرد و ما را از این وسواس و دغدغه و تزلزل بیرون می کشید.
در مقابل اینها، حجم کتابهای روانشناسی ، گفته های کوتاه سایت های روانشناسی و انواع روانشناسهای به نام دنیا در اینستاگرام و فیس بوک و برنامه های دیگر بخصوص اینستاگرام تمام ما را دچار تفکرمی کنند و گاهی احساس گناه شدید از کارهایی که نکرده ایم یا کرده ایم و نباید می کردیم یا نکرده ایم و دیگر دیر شده....
استفاده از روروک خطرناک است.
مکان خواب کودک باید از نوزادی جدا شود وگرنه.....
غذای کودک باید فلان باشد وگرنه...
نحوه ی رفتار مادر با کودک باید ملایم باشد .....
مادر باید قاطع باشد.....
عشق باید از ابتدا در رفتار والدین دیده شود...
و هزار گفته ی دیگر.......
هر کدام از این بایدها و نبایدها ذهن مادر را مشغول می کند و او را به فکر فرو می رود که نکند کودکش وابسته باشد. نکند شیر مادر را نخورده و هزار مشکل برایش پیش بیاید...نکند آموختن زبان دوم باعث مشکلاتی در گفتار او شود؟ نکند نیاموختن زبان او را از دیگران عقب بیاندازد؟ حالا که کودکش خواندن نمی داند در مدرسه از دیگران عقب می افتد؟ و هزار کاش ...کاش ...کاش....
و در اخر از خود می پرسد آیا من مادری حساس هستم؟؟؟؟؟
نه . ابدن. مادری که برای تربیت فرزندش کتاب می خواند مادری حساس نیست بلکه مادری است که می خواهد آگاه باشد ، آگاه ببیند و آگاه انتخاب کند . مشکل از جایی شروع می شود که آن مادر در کتاب ها و گفته هایی همچون مدلهای بالا فرو رود و خود را برای انجام دادن یا ندادن چیزی مدام ندامت کند و احساس عذاب وجدان به سراغش بیاید. کتابها ، دکترها ، روانشناسها و گفته های نغز فقط مثالهایی هستند از آنچه گروهی انجام داده و تاثیراتی که داشته برای گروهی موثر است و برای گروهی نیست. آن دارویی که برای من تجویز می شود برای شمای مثال ، در همین شرایط می تواند مخرب باشد . مهم این است که شما بعنوان مادر از کتاب و گفته و صحبت ها آنچه را برداشت کنید و انجام دهید که به فرهنگ خانواده ، مدل زندگی و گونه ی تفکرتان سازگار باشد نه آنچه فلان دکتر مشهور، بهترین روانشناس کودک در سی دی اخیرش به آن اشاره داشته.
من تا 5 سالگی کنار هیوا می خوابیدم و اکنون نه مشکل ناسازگاری دارد نه وابستگی جنون امیز نه اعتماد به نفسش پایین است و نه وابسته است....مادری باشید آرام و آنچه را انجام دهید که از انجام دادنش لذت می برید. اگر فکر می کنید باید تا شش سالگی کنار کودکتان بخوابید خوب بخوابید. او باید در آرامش باشد شما هم. کودکی که نیمه های شب با فشار عصبی و گریه های شدید بیدار می شود طوریکه همسایگان از گریه های او شاکی هستند ( این مورد را به چشم خوانده ام ) چرا باید فقط و فقط بخاطر گفته های فلان کتاب و دکتر در دو سالگی کودکش را از تخت خود بیرون کند و قاطع باشد...چرا!!!!!
مادری که به مدرسه ی کودکش سر می زند و از پیشرفت تحصیلی اش باخبر می شود . درباره ی رفتار ها و اخلاق کودکش با معلم صحبت می کند ، با مدیر درباره ی مسایل و کمبودهای مدرسه به گفتگو می نشیند ، والدین را به خوبی در جلسات ،از زیر ذره بین نگاهش می گذراند تا بداند کودکش با که دوست است و گاهن تولد چه کسی با چه الگوی خانوادگی دعوت شده ، مادری که زمان مشکلات تحصیلی یا رفتاری کودکش معلم را از اشتباهات خود آگاه می کند یا درباره ی روش های صحیح تر با او صحبت می کتد...حساس نیست. بلکه مادری است که دوست دارد و می خواهد کودکش در شرایطی مطلوب ، محیطی ارام و مکانی شاد تحصیل کند. می خواهد کودکش بداند او به نوع رفتار معلم و ناظمش با او اهمیت می دهد. موضوع وقتی خطرناک می شود که این مادر کودک خود را جدا از دیگران بداند. فکر کند بواسطه ی داشتن فلان مزیت تافته ی جدا بافته است . مدام درباره ی تفاوت های درسی او با دیگران برایش بگوید. وقتی با دوستش دعوا می کند سریع همان بار اول دخالت کند و کودک را برای دعوای شکل گرفته مقصر بداند و حتا مسوولان مدرسه را مقصر بداند.
مادری که آگاه است ،بجای دردسر درست کردن اول با کودکش صحبت میکند بعد معلم و بعد مشاور مدرسه.
مادری که به سایتها سر می زند مادری مشغول و بی کار نیست بلکه می خواهد در عالم ارتباطات به دنبال شریک و همراهی باشد برای درد دلهایش یا مشکلاتی که شاید فقط در یک نظر دهی کوچک بتواند راه حلش را بیاید .
اصلن گناه نیست لباس خریدن یا چند کفش داشتن؛ وقتی کودک شما ارزش داشته هایش را بداند و هر سال با کمک او لوازم غیر ضروری اش را به بهزیستی و کودکان بی سرپرست بدهد.
آموزش مشکلی ندارد؛ اگر همیشگی نباشد و روشهایی اشتباه و در دامان تبلیغات و چشم و همچشمی های امروزی غرق نشود و روزهای آزادی کودک را هدر نکند. آموزش باید مطابق با تفکر خانواده ، سطح فرهنگی ، اهداف از پیش تایین شده و برنامه ریزی مناسب باشد . اینکه روش UCMAS مثلن آمده و همه به دنبال آنند پس من هم کلاس پیدا کنم یا کودکم را حتمن به اسکیت بگذارم یا کلاس شنا را حتمن برایش انتخاب کنم، این آموزش نیست این آرزوهای گم شده ی مادر است که در ذهن کودک گنجانده می شود. بگذارید کودک انتخاب کند و شما بستر را برایش فراهم آورید.بگذارید شما ایجاد کننده باشید نه تصمیم گیرنده .
مادر بودن در وجود هر زن است. تربیت هم .
مادر باید بداند ، بخواند اما خود انتخاب کند. هیچ روشی نباید برای او سبک زندگی گردد و هیچ انسان و کتابی حق ندارد برای او و بجای او انتخاب کند.
فقط بخوانید و رد شوید گاهی همین بی تفاوتی شما نسبت به خواندن مسایلی که قبلن برایتان پر اهمیت بوده آرامشی عجیب در شما به وجود می آورد.
مادر یعنی عشق ، آرامش ، صبر و تلاش.
همین.
شاد باشید و سالم .