هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

هیوای آسمانی من

شوق زیبای نوشتن

1393/11/3 23:27
نویسنده : ساحل
1,223 بازدید
اشتراک گذاری

دختر زیبای من....

نوشتن و خواندن شاید آرزوی هر مادری باشد. اما برای من امروز تو دستهای کوچک تو زمان درستی است که می توانم با خیال راحت بنشینم و به صدای مداد روی دفتر گوش کنم...

 

ساعت از دوازده گذشته و مشغول مطالعه هستم. رويرويم اتاق توست و تخت تو و چهره زيبايت كه با وجود ورم شديد گونه زيبايت ، مداد در دست گرفتي و ارام و بي صدا در دفترت چيزي مي نويسي. نگاهت مي كنم نه يك دقيقه كه بيست دقيقه ايست چشمانم برويت است و دستهاي كوچكت را نگاه مي كنم. حركت نرم مداد را در دستهايت و اينكه مي بينم روزي را كه مي تواني به راحتي بنويسي. نگاهت را بلند مي كني و مرا ميبيني. با لبهاي زيبا و بسته ات لبخند مي زني. دفترت را مي بندي و به طرف اتاقم مي آيي دفترت را نشانم مي دهي و برايم مي خواني. شعر گفته اي و نامه برايم نوشته اي. مي بوسمت و درون چشمهايت كه اقيانوس ارامش است غرق مي شوم.
مي روي و به دنياي ارام خواب فرو مي روي. موسيقي ارامش من ، هميشه سالم باشي كه جز ديدن روي خندانت هيچ چيز از اين دنيا نمي خواهم.
دختري كه تمام زندگي و نگاه من را ، به اوج تحولي شكوهمند رسانيد.
زنده باشي تمام صداي زندگي.

پسندها (1)

نظرات (0)