مدرسه دوزبانه چیست ؟
قرار بود درباره روشهای دوزبانگی مدارس هم مطلب بنویسم. چون ممکن است این هفته نیز بسیار درگیر تکالیف هیوا باشم همین پست را دنبال کنید دوستان خوبم :
مدرسه دوزبانه مدرسه ای است که داراری سیستم بروز و بین المللی باشد.
کتابهای درسی مطابق استاندارد نه اروپا که آسیا داشته باشد.
کیفیت و چاپ کتابها مطلوب باشد.
روش تدریس مدرسه مطابق روشهای بروز دنیا باشد.
تعداد دانش آموزان طوری باشد که امکان رسیدگی به همه کلاس وجود داشته باشد.
نه فقط روی درس و تکلیف که روی مهارتهای گفتاری بسیار زیاد تاکید شود.
در زمان انگلیسی مدرسه ، کودکان موظف باشند باهم به زبان انگلیسی صحبت کنند .
آموزشها متنوع و کاربردی باشد.
اردوهای تفریحی به زبان انگلیسی برپا گردد.
معلمها دارای تحصیلات مرتبط و دوره های کارورزی با کودک باشند.
لهجه و نحوه آموزش آنها بروز باشد و صحیح.
آموزشهای علوم و جغرافی در محیط طبیعی و در صورت امکان لا اقل هر ماه یک بار در محیط خارج از مدرسه انجام شود.
اینها لیست مختصری بود از خصوصیات مدرسه دوزبانه. من در هیچ مدرسه ای چنین خصوصیاتی را یکجا ندیدم. البته باید بگویم مربی های زبان بسیاری از جاها به لحاظ دانش زبانی با هیچ موسسه ای قابل مقایسه نیستند اما اینچنین نیست که کودکی با دانش زبانی صفر بتواند در هفت سالگی حتی مانند کودک دوزبانه همسنش در چین یا تایوان باشد.
دانش آموزان در کلاس اول هنوز قادر به شناخت و مکالمه کامل نیستند. تعداد اندک کلمات را می دانند. بخوب نمی توانند کلمات و جملات را کنار هم بچینند و صحبت کنند. روش اول دبستان فقط فونیکس و نوشتن و خواندن است. در درس علوم بچه ها نمی توانند حواس پنج گانه را حتی بشناسند و جملات سنگین را خوب درک کنند. باهم فارسی حرف می زنند و از نظر لهجه که در این سن انهم با وجود حضور در یک محیط دوزبانه باید ترمیم شوند هیچ لهجه ای در انان وجود ندارد. کودک دوزبانه نباید منحصر به مدرسه باشد در منزل هم باید مادر همچنان او را در معرض انواع محصولات صوتی و تصویری قرار دهد و همراهیش کند. اما والدین حتی اطلاعی از وجود کارتونهای زبان اصلی نداشتند. در هنگام پروژه های علمی می توانستند درباره یک حیوان فقط دو جمله را بیان کنند. امتحانات و تست ها بسیار غیر استاندارد بودند. مادر یک کودک دوزبانه باید بسیار مطلع باشد و بتواند در کنار مربی تلفیقی فعالیت کند. اما اصلا چنین وضعیتی وجود نداشت. من به شخصه هر روز آموزشهای خودم را با هیوا داشتم و حتی در مورد جملات گرامر و مکالمه بیشتر هم کار می کردم. چیزی بعنوان خلاقیت و موسیقی در زبان وجود نداشت . البته معلم زبان هیوا بسیار مقتدر و خوب و مهربان بودند اما برای هیوا فقط خستگی را بهمراه داشت و تکرار مطالب قبلی که شاگردان کوچک دوزبانه خود من در سه سالگی قادر به شناخت و صحبت و دایره لغاتی بسیار بسیار بالاتر هستند . این را به عینه دیدم. شاید استفاده زا ابزار بهتر می توانست موقیعیتی بسیار بهتر فراهم کند. وجود کتابهایی کپی شده با قیمتی... که میشد براحتی اوریجینال آن را با نیم قیمت فراهم کرد . هرجا نام دوزبانگی باشد تمایل به حضور در ان بیشتر می شود و اگر درایت واقعی وجود نداشته باشد و وجدانی دلسوز اینچنین می شود که شد.
ما همچنان کارهای خود را بیشتر و بهتر انجام می دهیم. در برنامه line فعالیم و کارهای هیوا و دیگر دوستان کوچک من هر هفته در این برنامه و فیس بوک bilingulal kids و اینستاگرام madaranemrooz گزارده می شود. هیوای من واقعا نیازی به چنین محیطی ندارد. آنچنانکه هر روز شاهد پیشرفت او در هر دو زبانش هستم.
روز و ایام خوش دوستان.