مدرسه هیوا
و پست آخرم درباره مدرسه :
دغدغه بسیاری از مادرها و تقریبا تمام دوستان من بعد از انتخاب مهد ، مدرسه است. و در واقع یکی از مهترین عرصهه ای زندگی یک کودک انتخاب مدرسه برای اوست. پس در این رابطه لازم است حساس باشیم و زمانی دور را برای انتخاب یک مدرسه خوب طبق معیارهای خاص خودمان اختصاص دهیم. معیارهای من برای اینتخاب مدرسه چند چیز بود :
دوزبانه بودن
محیط آموزشی بزرگ
کلاسهای بزرگ
معلم و کادر آموزشی عالی
نزدیکی به منزل
کلاس و برنامه های فوق برنامه مناسب
شهریه معمولی
عیر دولتی بودن
فشار و اجبار مذهبی کم
از تمام موارد بالا نمیتوان گفت همه قابل دستیابی است. چون در شیراز امکانات به اندازه مدارس تهران نیست اما کم هم نیست. من دوست داشتم هیوا زبان فارسی را بسیار خوب بداند. خوب بخواند و خوب بنویسد همیشه از کودکی دغدغه من همین بوده و خواهد بود .
برای همین مدرسه بین المللی را کامل حذف کردم چون شهریه بسیار بالا و تمام به زبان انگلیسی بود. مدرسه هیوا " مهر تابان " نام دارد. یک مدرسه دوزبانه حوالی پل معالی اباد در باغی بزرگ . بسیار نزدیک به منزل ماست. کلاسها در کانکس تشکیل می شود که از نظر من اصلا مهم نیست اکثر مدارس الان همین حالت را دارد مهم فضا و محیط و راندمان کار است. هیوا در مهدی بزرگ شد که بهترین در ایران است اما همین فضای بزرگ و کلاسهای غیر کانکس هیچ شادی و خاطره خوشی برایش نداشت و ندارد. محیط بزرگ است اما تعداد شاگردها زیاد است. کلاسها کوچک است و این امر آزار دهنده .
معلم هیوا خوب است و مربی زبانش هم خوب است. کادر آموزشی مهربان و پیگیرند. و هنوز هیوا پیش دبستانی بوده و به کلاس اول نرفته و من نمیدانم توانایی معلم در اموزش چقدر است . کلاسهای فوق برنامه خوبی دارند. مشاور و مربی بهداشت خوبی وجود دارد .شهریه نسبتا خوب است. میزان فشار مذهبی کم است چون زمان و بخش انگلیسی جلوی این فشار را ناخودآگاه می گیرد. بچه ها از هر گروهی هستند. اینطور نیست که همه مودب باشند میزان پرخاشگری هم دیده می شود. خیلی از آروزهای من در این مدرسه که هیچ حتی در ان بخش بین الملل نه میلیونی هم نیست. اما چه می شود کرد. معتقدم هیوا در همین محیط می تواند بهترین باشد . میتواند خودجوش درس بخواند و به مدارج بالا برسد. هیمشه گفته ام و باز می گویم آنچه کودک را به بالا می رساند استعداد ذاتی و تلاش اوست نه محیط سطح بالا. بسیاری از نخبه های و ممتازهای ما از مدارس بسیار معمولی بیرون می آیند. متنفر بودم مدرسه هیوا مکانی برای نمایش مدلهای ماشین و لباسهای مادرها باشد که قلا در مهدش بود . و اینجا خوشبختانه کمتر دیده می شود. سعی کرده ام با مدیر و معاون تعامل بیشتری داشته باشم. هیوا را طوری تربیت کنم که خود از پس حتی پرخاشگری دوستانش بر بیاید و عمیق و شدیدا خوشحالم برای مقطع پیش دبستانی دخترکم را وارد مدرسه ای کردم که قرار است کلاس اول را در انجا بخواند. هیوا با محیط با شاگردان و فضای مدرسه کاملا آشناست . قوانین و لباس فرم و رفتارها را می شناسد و سال دیگر آماده رویارویی با فضای آموزش است. با بچه ها فقط حروف و نه خواندن کار می شود. ریاضی و علوم هم. دینی هم. روز شنبه جشن پایان سال و آخرین روز مدرسه هیوا است. توصیه میکنم روی انتخاب مدرسه حساس اما وسواس نداشته باشید. کودکان ما همه مانند هم هستند. و اگر نخبه و نابغه باشند باید در کمترین مدت و بدون هیچ آموزشی خود را نشان دهند. فضای مدرسه را شاد انتخاب کنید و نزدیک به منزل. بگذارید کودکتان دعوا کند قهر کند و خودش دنبال راه حل باشد. وقتی با مشاور هیوا صحبت می کردم بسیار خوشحال بود و میگفت هیوا خودش دارد با این تغییر محیط وفق میدهد خودش را و چه راه حلهای خوبی پیدا کرده است.
شما خوان ناخواه باید به او در آموزش کمک کنید پس خود را آزار ندهید. راحت و آسوده باشیدو بگذارید فرزندتان رشد کند.و هرچه می توانید در کودکی کمتر به او آموزش دهید. بگذارید بازی کند و کودکی. این آموزشها هیچ تاثیری در مدرسه او نخواهد داشت فقط او را خسته و بی حوصله خواهد کرد چون تماما عناوین را میداند و بلد است .
اینهم یک پست مدرسه ای. :)