امنيت از دست رفته

‍ #دلنوشته_ي_مادرانه به دخترم :
به تو ياد دادم دنيا مكاني است زيبا، امن ، سبز و آرام. سعي كردم زشتي و پليدي ها را بپوشانم تا احساس اعتماد در تو شكل گيرد. به راستي كار سختي است در دنيايي كه هر لحظه روزهايت با دروغ و جنايت و ريا و جرم و نا امني اميخته است از زيبايي ها سخن گفتن.
مگر مادر چقدر مي تواند فرزندش را از اخبار و حوادث دور كند. تا كِي زشتي ها را زيبا نشان دهد. روحيه ي باخته ي خود را تا كِي پرتوان نشان دهد. نگرانيِ چشمانش را تا كِي با رنگ و لعاب دروغين بپوشاند. دلبندم اين روزها ، كشورم سخت بيمار است. بيمار ادمهايي كه در اوج امراض روحي ، رها در خيابان مي چرخند. بيمار واقعياتي كه مدام در لفافه ي عدم اطلاع رساني گم مي شوند. عزيزم از ازاديِ پوشش و حق انتخاب برايت گفتم اما امروز مجبورم در كشورم انتخابهايي داشته باشم كه اجبار است. و بگويم انگونه انتخاب كني كه نمي خواهي شايد. عزيزم خوشحالم كه تابستان است و مدرسه اي در كار نيست تا با تب و تاب دير و زود امدن و رفتنت قلبم درگير باشد. ديگر اعتمادي نيست تا برايت از اداب و رسمش بگويم. اين روزها بيشتر دستهايم را مي گيري و بيشتر سوال مي كني. نگاه همه را پرخطر مي داني و گاهي اينهمه نگراني در نگاهت كه مردم را مي نگري قلبم را به درد مي اورد.
كاش ميشد بگويم و ارزو كنم اين روزها مي گذرد. اما انچه برايم مانده فقط تركِ اين ديار است تا شايد در روي اين كره ي خاكي ، قطعه زميني پيدا شود كه وقتي رويش بنشيني اواز سر دهم : نازنينم مردم همه خوب اند. ادمها غالبا راستگو و قابل اعتمادند. اجراي قانون نيازي به اجبار ندارد. براي دويدن در پارك نيازي نيست مدام دنبال مادر بگردي. براي شادماني لازم نيست همه را بررسي كني. كسي كه گيسوانت را نوازش مي كند هميشه ادم خطرناكي نيست.

براي كشورم ارزوي ارامش دارم. بدان تمام روزهاي باقيِ عمرم به برگرداندن دياري ارام براي تو خواهد شد. مطمئن باش تنها هدفم از اين به بعد فقط همين است. 🏻🏻🏻🏻