هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره

هیوای آسمانی من

امان از خانه تکانی

1394/12/5 14:00
نویسنده : ساحل
1,344 بازدید
اشتراک گذاری

امان از خانه تکانی

 

امسال اول دلمان را تکانیدم شدید :)))

 

از یخچال شروع کردیم که مصیبتی است ...بعد اتاق هیوایمان. روتختی اش بخصوص . خیلی بد است مادر درد داشته باشد تمام زندگی انگار فلج می شود. کمرمان بیش از حد درد می کند و روزی 40 دقیقه بیشتر توان کار ندارم. 

برنامه های ویژه ای داریم برای نوروز

 

سفر می کنیم به کیش با فیطی و هلیا.....هلیا دوست خوب هیواست و فاطی یکی از دو بهترین دوست من.

با مادرمان. برنامه ریختیم برای شادی خودمان و دخترها:)))

امان از دخترها. دختر که داشته باشی جنون خرید کم کم به سراغت می آید. به سراغ ما که آمده. از جوراب های رنگارنگ و گل سر و کش مو آنهم وقتی گیسوان دخترانه اش خیلی بلند باشد و نگذارد کسی اشاره ای بکند برای کمی فقط کمی کوتاه کردنش:))) و لباس های مختلف....

هیوا بیزار است از خرید کردن. جالب است. هیچ وقت با هم سر این مساله توافق نداریم:))))

شاید هم خوب باشد....:)

برای هم بنویسیم خانه تکانی را از کجا شروع کردیم. دلمان یا فقط خانه ؟

به فکر چه کسی بودیم خودمان یا همه ؟

امسال چه تغییری کردیم ؟ چه تغییری میخواهیم بکنیم؟

مادرانه هامان چقدر روی خود اصلی مان تاثیر گذاشته ؟ خودمان را فراموش کرده ایم آیا ؟

برایمان از برنامه هایتان بنویسید . ما هم می نویسیم در پست بعد . حتما.

منتظر نوشته هایتان هستم.

راستی میدانید چقدر وبلاگ را دوست دارم و شما را؟؟؟ هرگز کسی جای تک تک دوستان خوبم را نخواهد گرفت

دوستتان داریم من و هیوای من.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان طلا
25 اسفند 94 1:47
حس خوب بودنی ...
ساحل
پاسخ