هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

هیوای آسمانی من

تولد 91

دختر زیبای من  دو روز مانده به روز تولدت. روزی که با برف باریدی به زندگی من. روز یکه اسمم را تغییر دادی. 5 سال گذشت و چه زود گذشت. خیلی زود. دیروز بغلت کردم با اینکه ددیگر در بغل مادر جا نمیشوی عزیزم....:))) و برایت دوباره قصه تولدت را که اینجا در وبلاگت هست گفتم. خیلی دقیق تر گوش دادی. بعد یک جعبه داریم به نام  Memory box . که تمام چیزهای خوب در ان است. هر چیزی از کودکیت...این عکسهایت و اینهم شما... جگر گوشه مادر در این جعبه چیزهای زیادی است..نامه های پدرم بابایی که خیلی زیاد است و در مناسبتهای مختلف از نخستین روز تولدت برایت نوشته..نامه عمه هایت..نامه خاله هایت...دستبند تولدت روز تولدت که بدست نوزادها میبندند..دست...
13 دی 1391

دعای زیبای تو

دخترکم.....دیروز با دستهای کوچکت به من سخاوت و مهربانی را آموختی . وقتی دستهایت را رو به آسمان گرفتی و این جملات را برایم گفتی :   وقتی که من کوچک بودم در گهواره بودم مادرم را نگه داشتی تا به من شیر دهد و از من مراقبت کند خدایا هیچ وقت من را تنها نگذار.     زیبای کوچکم بسیار مانده من به درجه انسایت برسم و هرگز معصومیت را آنچنان که در کلام توست با خدایم نخواهم داشت. عزیزم به داشتن فرشته ای چون تو افتخار میکنم بدان نفس نفس با تو زنده ام.  دخترم چهارشنبه اینده تولدت را در مهد خواهم گرفت به روش مونتسوری. و جمعه 15 دی سالروز تولد زیبایت در اوج سرمای زمستان است که گرما را تا ابد میهمان زمستانمان کردی. کی...
5 دی 1391

تقویت عزت نفس

50 روش علمی برای تقویت عزت نفس بچه ها  1- نخستین گام را برای تقویت عزت نفس فرزندانتان هم اکنون بردارید، اسمی نامناسب برای فرزند خود انتخاب نکنید که یک عمر مایه ناراحتی و سرافکندگی او شود.  2- هر روز فرزند خود را در آغوش بگیرید.  3- همواره خوبی ها، نقاط قوت و ویژگی های مثبت را در فرزند خود جست و جو کنید.  4- به حرف ها و درددل های فرزند خود خوب گوش دهید حتی اگر به نظرتان فاقد اهمیت می رسد.  5- راه های مطمئن آرامش خاطر و آسودگی خیال را به فرزندانتان آموزش دهید.  6- برای اسباب بازی های مورد علاقه کودکتان ارزش قایل شوید.  7- بپذیرید که مادر یا پدر کامل نبودن ایرادی ندارد، این امر از فشار بر...
5 دی 1391

تولد

عزیزم....تولدت خیلی خوب برگزار شد. متاسفانه عکس زیادی نگرفتم..همه فیلما هم پر حجم هستن و نمیشه اینجا گذاشت...اما همین هفته قراره من و هیوا و بابا بریم آتلیه دوستمون و عکس بگیریم..حتما اونهارو میذارم. هیوا بسیار ذوق زده بود....منهم حسابی کلافه...شلوغ بود و واقعا نمیدونستم باید چکار کنم و به کی برسم....سال آینده اصلا اینطور تولدی نمیگیرم..فقط مهد کودک جشن میگیریم و مامان و بابا خونه...واقعا خوش میگذره..میتونیم حسابی عکس بگیریم از خودمون و شلوغ هم نیست و خودمون هستیم....امروز بعد از چند وقت رفتیم مهد کودک...خوب بود و تو با کیف و لباسهایی که هدیه گرفته بودی رفتی و خوشحال بودی. مهمون داشتیم و امروز نشد ببرمت کلاس فونیکس..اما از فردا برنامه ه...
18 دی 1390