سال نو مبارک
دو ساعت به پایان سال نود و دو باقی مانده است. تو در حیاط مشغول بازی هستی و من وقت کردم چند سطری برایت بنویسم. آخرین پست امسال را. سالی که برایم پرکارترین سال بود. با فراز و نشیب های زیاد. شاید روزهایی گذشت که نتوانستم بیشتر از آنچه باید با تو باشم. راه اندازی سایت و رسیدگی به امور کودکان شاید باعث شد از تو کمی غافل شوم. اما میدانم تو دخترم نازنینم میدانی و درک خواهی کرد که مادرت وظایف بسیاری دارد . در سالی که تا چند ساعت دیگر خواهد رسید برای ما سالی پرکارتر خواهد بود. آنقدر هدف در سر دارم که از تعداد انگشت های دست بیشتر می شود. کمی در زندگی خودم تغییراتی روی خواهد داد و شاید در زندگی تو دخترم هم. عزیزم خوشحالم یک سال دیگر کنار ت...