کارگاه های روزانه
عززززززززززیزم...هفته پیش در سفر بودیم....تهران دیدن خاله های خوبت و مسیحا و مریمناز و چند تا از دوستای دیگمون.از هفته پیش چند عکس میذارم..مربوط به پارک که زیاد رفتیم...تقریبا هر روز میرفتیم پارک. عکسها...پارک شریعتی....و زیباترین عشق آسمانی من... و یکی دیگه...میان وعده میخورند..خانوم..پسته که بسیار دوست دارند...:)))) و...نگاه تو چی میگه مامان......این چه نگاهیه....تو مگه 4 سالت بیشتره عشق من....بزرگ زببای من... بعد از پارک و بازی چندین ساعته و یافتن دو تا دوست خوب...رفتیم پیتزا بخوریم...و هیوا حسابی از اون پیتزا لذت برد.... و من عاشق این عکسم...عاشق این نگاه..انگار تازه دیدمت...هر بار میبینمش انگار تو بزرگی و من کوچک...